به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، دکتر محمد بهادری جهرمی حقوقدان در یادداشتی با عنوان "آشتی با قانون" در روزنامه اعتماد به نوشته عباس عبدی با عنوان «مسووليتناپذيري مسوولان» پاسخ داد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
در یادداشتهای پیشین موضوعات و مسائل مختلفی در خصوص عملکرد شورای نگهبان و ادعاهایی که از سوی برخی افراد و وابستگان جناحها در این خصوص مطرح میشود، بررسی شد و با ارائه مستندات و گزارشهایی صحت آن ادعاها برای خوانندگان محترم روشن شد. همین جا لازم میدانم از نظرات مثبت مخاطبان ارجمند به این سلسله یادداشتها تشکر کنم و از محدودیتهای ناگریز یادداشت نویسی پوزش بطلبم.
پیشتر عرض شد که همه ادعاهای آقای عبدی و انتظارات شان از شورای نگهبان ناحق نیست. برخی انتظارات صحیح و قانونی و برخی توقعاتشان نادرست و غیرقانونی است. مثلاً اینکه نظرات شورای نگهبان شفاف باشد و هرکدام استدلال و استناد حقوقی داشته باشد درست است، اما اینکه ایشان مشروح مذاکرات جلسات شورای نگهبان را که روی سایت هم قرار دارد نمیخواند و فرصت بررسی مجموعه نظرات استدلالی شورای نگهبان را ندارد و حوصله خواندن گزارشهای کارشناسی پژوهشکده شورای نگهبان را هم ندارد و حتی متن نظرات شورای نگهبان را توجهی نمیکند دیگر تقصیر شورای نگهبان نیست. نوشتن و نقد کردن خوب است، اما اگر بدون مطالعه و بررسی و تتبع کافی باشد برای نگارنده آن ضعف و برای خواننده آن آسیب است. آقای عبدی! زیاده نویسی هنر نیست، هنر آن است که چیزی بنویسی که با یک جستجوی ساده خلاف آن اثبات نشود.
برخی دیگر از ادعاهایشان هم غیرقانونی و نادرست نیست، ولی در تطبیق با مصداق، سلیقه و نظر خویش را ملاک قرار میدهند و به همین خاطر به خطا رفتهاند. مثلاً اینکه شورای نگهبان نباید سلیقهای عمل کند درست است، اما ایشان معیار سلیقهای عمل نکردن شورای نگهبان را سلیقه خود قرار میدهد و از شورای نگهبان میخواهد به فهم و میل ایشان عمل کند که طبعاً پذیرفتنی نیست.
برخی توقعات دیگرشان هم البته غیرقانونی یا فاقد مبنای قانونی است. مثلاً چندبار گفته اند که شورای نگهبان دلیل رد صلاحیت فلانی و فلانی را اعلام کند. این توقع برای من که سالها با کتاب قانون و مواد آن سروکار دارم مبهم و نا آشنا است. اگر مستند قانونی در نظرشان برای طرح این خواسته دارند اعلام کنند به استناد کدام قانون و کدام ماده؟ خوب است ایشان با قانون آشتی کنند و به کتاب قانون هم نگاهی بیاندازند و مبنای توقعات شان را برای خوانندگان روشن کنند.
برخی دیگر از ادعاهایشان فاقد اسلوب علمی و نظم منطقی است. مثلاً اینکه نرخ مشارکت در انتخابات را صرفاً با یک عامل یعنی تعداد کاندیداها و میزان تأیید صلاحیت شدگان مرتبط دانستهاند، صرفاً یک ادعای خام است. هیچ جامعه شناس و سیاستدانی پدیدههای اجتماعی را با یک شاخص بررسی نمیکند. در هر کنش اجتماعی دهها مؤلفه مؤثر است که نتیجه نهایی را تعیین میکند و قدرالسهم هر مؤلفه را باید به دقت و بر اساس شاخصههای علمی بررسی کرد. ایشان اگر غیر از یادداشتهای روزنامهای، پژوهش و مقاله علمی روشنی برای بررسی علل و عوامل مشارکت مردم در انتخابات دارند، برای بررسی و مطالعه در اختیار من قرار دهند تا روش استنتاج ایشان را بررسی کنم.
بخشی دیگر از ادعاهایشان هم صرفاً توهمات و خیالات ایشان است که در یادداشت «دولت خیالی» آن را تشریح کردم. اینکه افراد شایستهای در نظرشان هست که میتوانند مشکلات را حل کنند، ولی شورای نگهبان مانع فعالیت آنان است صرفاً یک خیالبافی است. اولاً هزاران پست مدیریتی در این کشور است که بر هیچ کدام شورای نگهبان نظارت ندارد مثل وزرات و معاونت رئیس جمهوری و استانداری و فرمانداری و ادارات و شوراها و شهرداریها و غیره. ثانیاً وقتی جناح ایشان پیروز انتخابات بوده، توقع آن است که شایستهترین افراد را برای مسئولیتهای مهم دیگر انتخاب و معرفی میکردند و اگر نکردند دیگر احاله دادن به شورای نگهبان وجهی ندارد. ثالثاً شعارهای رنگارنگ روزهای انتخابات را شاید یادشان رفته باشد، اگر کاندیداهایشان شایسته نبودند و توان و لیاقت خدمت به مردم نداشتند، آنها را باید از وعدههای بینتیجه و فریبنده منع میکردند. رابعاً اگر ایشان کسانی را برای حل مشکلات میشناسند، برای مسئولیتهای انتصابی در دولت بگمارند و تا فرصت از دست نرفته کشور را از حضور آنان بهرهمند سازند. خامساً نگاهی به اسامی آن چهار نفری که ایشان به عنوان رئیس جمهور مطلوب اعلام کردند خود گویای مدعایشان است، اگر پنج درصد از جناح ایشان برای چنان مسئولیتی آن ۴ نفر را تأیید کردند و با ایشان هم نظر بودند، آنگاه مطالب دیگر را بررسی میکنیم. برای من به عنوان یک جوان هم جالب است که در لیست صد نفره مطلوب ریاست جمهوری شما یک جوان کارآفرین و توانمند هم زینتالجمع آنها نیست و از نظر شما شایستگی و لیاقت مدیریت ندارد. ایشان که دیگر محدودیتهای قانونی را در بررسیهای شورای نگهبان نداشتند. با این حال حتی حاضر نشدند در لیست منتخب خود به یک گزینه جوان فکر کنند! این عینک حزبی و جناحیتان را بردارید آقای عبدی. حل مشکلات کشور با افکار کوچک و بسته محقق نخواهد شد. کمی بزرگتر بیاندیشید.
برخی دیگر از ادعاهایشان اساساً غلط است که نشان از ضعف آگاهی ایشان نسبت به ساختار سیاسی کشور دارد. مثلاً اینکه میگویند «اگر قدرت صد واحد باشد، صد واحد آن نزد شورای نگهبان است» به قدری سخیف و زننده است که احتیاج به استدلال ندارد. من از ایشان دعوت میکنم در یکی از کارگاههای آموزشی شورای نگهبان که برای جوانان و دانشجویان تشکیل میشود شرکت کنند و با ساختار نظام حقوقی و سیاسی ایران و ارکان قدرت و رابطه میان قوا و جایگاه شورای نگهبان در میان نهادهای حقوقی کشور آشنا شوند. اگر سئوالی باقیماند از مدرسان آن بپرسند.
اما ریشه خطاها و تندرویهای آقای عبدی چیست؟ بخشی شاید به خاطر بی اطلاعی ایشان از فعالیتهای شورای نگهبان است که تلاش شد در خصوص عملکردهای شورای نگهبان در زمینه شفافیت و پاسخگویی و اقناع افکار عمومی، آگاهی ایشان افزایش یابد. بخشی به خاطر عادت ایشان به روزنامهنویسی است. یادداشتهایی که غالبا بدون استناد علمی و بهره گیری از منابع متقن، بیشتر به نوشتن بیانیه و اعلام موضع شباهت دارد و شاید برایشان اهمیتی نداشته که مورد نقد علمی قرار گیرد. بخشی به خاطر طبع قانون شکنی ایشان است. وقتی افراد محکوم شده توسط دادگاهها و زندان رفتهها را نیز تشویق به ثبت نام در انتخابات میکنند و میگویند «حتی آنهایی که زندان رفتهاند هم ثبتنام کنند!» یعنی علیه شش بند از ماده ۳۰ قانون انتخابات شورش میکنند. شش بندی که طبق آن افراد دارای فساد اخلاقی و فساد اقتصادی و مخالفان حاکمیت از شرکت در انتخابات توسط قانون منع شده¬اند. یعنی آقای عبدی رسماً از حضور افراد محکوم به فساد اخلاقی و اقتصادی در مجلس حمایت میکند. این همان مجلس شایسته از نظر آقای عبدی است؟!
ریشه بخشی دیگر از تندرویهای آقای عبدی به خاطر مسئولیت ناپذیری ایشان است که از اقرار به آن نیز باکی ندارند. ناکامیها را به گردن دیگری انداختن سادهترین راه برای فرار از پاسخگویی است. بالاخره انتخاباتی برگزار شده و مردم به نمایندگان شما رای دادهاند و اینک عملکرد فعلی شما را با شعارهایتان میسنجند. بخشی دیگر به خاطر حاکم شدن نگاه سیاسی بر افکار و تحلیلهای ایشان است. نگاهی که منجر به خلق داستان انتخابات ۹۲ توسط ایشان میشود. نگاهی که از نهاد قانونی اصل ۵۹ یعنی رفراندوم هم به مثابهی ابزار و چکش سیاسی استفاده میکند. نگاهی که با شفافیت برخورد دوگانه میکند. نگاهی که فاسد را به خوب و بد تقسیم میکند.
البته من با حزب و جناح مخالف نیستم، اما با اداره حزبی و جناحی کشور حتما مخالفم. کشور باید با نگاه ملی و کمک افراد شایسته و مفید همه احزاب اداره شود. اینکه برخی افراد در هر دو جناح سیاسی، شورای نگهبان را به مدد پیروزی خود بر رقیب بخوانند با هیچ منطقی توجیهپذیر نیست. اینکه آنها علیه یکدیگر مطالبه حذف افرادی را داشته باشند پذیرفتنی نیست. اینکه علیه یکدیگر پرونده سازی کنند پذیرفتنی نیست. اینکه از مفسدان مالی و اقتصادی درون جناح خویش حمایت کنند پذیرفتنی نیست. اینکه وقتی نتایج انتخابات اعلام و تایید میشود مردم را به شورش علیه اکثریت فرا بخوانند پذیرفتنی. اینکه وقتی پیروز میشوند از مدیر تا آبدارچی را بی اعتنا به عملکردهایشان تغییر دهند پذیرفتنی نیست. اینهاست که برای کشور مضر است.
در این روزها برخی از خوانندگان و دوستان که لحن نامناسب و ضعف نوشتههای آقای عبدی را دیده اند، ایراد میگیرند که چرا با آقای عبدی گفتگو میکنم. پاسخ من این است که آقای عبدی فقط یک شخص عادی نیست که حرف غلط ایشان بی اهمیت باشد. ایشان فردی بوده که در روزهای ابتدای انقلاب کارهای مهمی کرده است که آثار آن تا امروز باقی مانده، در مسئولیتهای مختلف حضور داشته، طرف مشورت تصمیمهای بزرگ بوده، شعارها و وعدههای انتخاباتی داده و حامی بزرگ دولتها بوده، در مراکز سیاست گذاری کشور رفت و آمد داشته، در انتخاباتهای گوناگون نماینده رسمی جناح پیروز بوده و برای شکست رقبای انتخاباتی اش نقشهها کشیده، مشابه سخنان او در اظهارات برخی دوستان و هم فکرانشان دیده میشود، تحلیل گران جوان به نوشتههای او مینگرند و بخشی از مردم ممکن است آنها را بخوانند. سهم ایشان به اندازه سهم یک فرد عادی نیست که بی تفاوت از کنار آن بگذرم. هم از نظر سوابق شخصی و هم از زوایه نمایندگی حزبی اگر به نوشتههایشان بنگریم، پاسخ به ایشان مهم است.
انتهای پیام/