برشی از خاطرات آیتالله محمد یزدی
امام خطاب به فرستاده شاه: ارتجاع سیاه خود شاه است نه روحانیت
آیتالله محمد یزدی از یاران قدیمی حضرت امام خمینی (ره) و عضو فعلی فقهای شورای نگهبان، مطالب ناب و نکات قابل توجهی از مبارزات حضرت امام(ره)، وقایع نهضت اسلامی ملت ایران، مبارزات روحانیون، دوران تبعید حضرت امام(ره) و برخی وقایع پس از انقلاب را در قالب خاطرات خود بیان داشته است.
آیتالله محمد یزدی از یاران قدیمی حضرت امام خمینی (ره) و عضو فعلی فقهای شورای نگهبان، مطالب ناب و نکات قابل توجهی از مبارزات حضرت امام(ره)، وقایع نهضت اسلامی ملت ایران، مبارزات روحانیون، دوران تبعید حضرت امام(ره) و برخی وقایع پس از انقلاب را در قالب خاطرات خود بیان داشته است. این مجموعه تحت عنوان خاطرات آیتالله محمد یزدی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر گردیده است. در ادامه بخش مربوط به رفراندوم ۶ بهمن که توسط شاه در سال ۱۳۴۱ برگزار و از سوی حضرت امام خمینی(ره) تحریم شد، را مرور میکنیم.
پس از تحریم رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ توسط مراجع تقلید و در صدر آنها امام خمینی، رژیم پهلوی تلاش کرد تا ضمن یک دیدار خصوصی با امام خمینی، موضع ایشان را تغییر دهد از این رو سلیمان بهبودی به عنوان نماینده مستقیم محمدرضا پهلوی به دیدار امام خمینی(ره) میرود. امام پیش از آن، چندین بار درخواست ملاقات فرستادگان دربار را رد کرده بود تا اینکه بهبودی مجبور شد به طور سرزده و در یک جمع عمومی خدمت امام برسد. در این دیدار که در جمع بسیاری از طلاب و روحانیون برگزار شد، امام خمینی(ره) به تندی با فرستاده دربار سخن گفته و به او که حامل پیام شاه بود، اجازه صحبت نداد.
آیتالله محمد یزدی که در این جلسه حضور داشت در کتاب خاطرات خود درباره جزئیات این دیدار و پاسخ امام خمینی(ره) به فرستاده محمدرضا پهلوی میگوید: بهبودی به عنوان نماینده شاه از حضرت امام وقت خواسته بود که خدمتشان برسد. امام به او جواب رد داد. طرف گفته بود: «من با همه مراجع ملاقات داشتهام و انتظار دارم شما هم به من اجازه ملاقات خصوصی بدهید.» امام فرمود: «بنده با کسی ملاقات خصوصی ندارم.» تلاشهای فرد مزبور به جایی نرسید.
به خاطر دارم که یک روز قبل از ظهر در خدمت امام بودیم و شرایط طوری بود که منزل امام خیلی شلوغ میشد. امام در قسمت بیرونی منزل و در یکی از اتاقهایی که هنوز هم باقی است، نشسته و عده زیادی بر گرد ایشان حلقه زده بودند و بحثهای داغ سیاسی در جریان بود.
در همین احوال به حضرت امام اطلاع دادند بهبودی مجدداً مراجعه کرده و پذیرفته است که در میان جمع خدمت شما برسد و حرفهایش را بزند. بنده قلباً از این موضوع خوشحال شدم. چون به دلیل همان روحیهی کنجکاوی، دوست داشتم، از صحبتهایی که رد و بدل میشد، مطلع شوم.
امام از جای برخاستند و به اتاق بزرگتر منزل تشریف بردند و در پشت میز کوچکشان نشستند. چند کتاب روی میز قرار داشت و بقیه کتابهایشان هم روی طاقچه اتاق، چیده شده بود. طلبهها و از جمله بنده هم به دنبال امام حرکت کردیم و من تلاش کردم خودم را به نزدیکی حضرت امام برسانم. چند دقیقه بعد آقای بهبودی وارد شد و در کنار حضرت امام و کنار میز کوچک ایشان نشست. در آن حالت من خیلی دوست داشتم ببینم چه کسی آغاز به سخن میکند و دیگری چه پاسخ میگوید.
بهبودی بعد از سلام کردن به حضرت امام، نشست و گفت: انشاءالله که حال حضرت آیتالله خوب است. و بهبودی خدمت شما آمده است؛ امید که بهبودی یافته باشید!
حضرت امام در پاسخ بیدرنگ وارد اصل موضوع شدند و فرمودند: «الحمدلله! ولی ما توقع نداشتیم که او (شاه) از روحانیت به عنوان ارتجاع تعبیر کند.» بعد با لحن تندی یادآور شدند: «علمای اسلام وضع زندگیشان همینگونه است که میبینید. آیا درباریان اینگونه زندگی میکنند؟ شما شهریهای را که یک طلبه به مدت یک سال دریافت میکند، حساب کنید. آیا با زندگی وابستگان به دربار قابل مقایسه است؟» بعد بدون اینکه نامی از خود ببرند، گفتند: «آیا علما و مراجع اسلام مرتجع هستند؟ باید این ارتجاع سیاهی را که مورد نظر ایشان است بشناسیم، ارتجاع سیاه در واقع ایشان است.» بهبودی یک بار خواست کلام امام را قطع کند و منظورش این بود که من حامل پیامی از سوی شخص شاه هستم، ولی امام به او اجازه سخن گفتن ندادند و کلام خود را با آهنگ محکم و قاطع ادامه دادند.
آنچه در طی آن نشست برای من آموزنده بود این است که در ملاقاتهای حساس سیاسی، برنده کسی است که رشته کلام را در دست بگیرد و همین امر زمینه عرض اندام را از طرف مقابل میگیرد و او را خلع سلاح میکند. بهبودی در نهایت گفت: «بنده فرمایش حضرتعالی را به استحضار شاه خواهم رساند.» امام تأکید کردند که «همین مطالبی را که بنده میگویم، به او منتقل کنید و بگویید حداقل به قانون اساسی عمل کند.»
منبع: خاطرات آیتالله محمد یزدی
ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی