به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان – آیتالله محمد دانشزاده مومن قمی که بیشتر با عنوان آیتالله محمد مومن شناخته میشد، دوم اسفند سال ۱۳۹۷ و در سن ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.
ایشان در ۲۶ تیر ۱۳۶۲ با حکم امام خمینی (ره) به عضویت شورای نگهبان درآمد و تا پایان حیاتش در این نهاد به فعالیت پرداخت. ضمن اینکه طی پنج دوره نماینده مردم استانهای قم و سمنان در مجلس خبرگان رهبری نیز بود.
به مناسبت ششمین سال درگذشت آیتالله مومن میهمان منزل وی شدیم و در همان اتاقی که همواره مشغول مطالعه و انجام کارهایش بوده است با فرزندش حجتالاسلام والمسلمین احمد دانشزاده مومن که هماکنون عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای فقهی شورای نگهبان است، گفتوگو کردیم.
در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید:
در ابتدا بفرمایید که آیتالله مومن از چه ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی برخوردار بود و دیدگاهش درباره شورای نگهبان و عضویت در این نهاد چه بود؟
آیتالله مومن (ره) یکی از خطوط قرمزش شورای نگهبان بود. ایشان نسبت به اسلام، انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، حضرت امام خامنهای مد ظله العالی و شورای نگهبان خیلی حساس بودند و با اعتقاد کامل در این نهاد مهم کار میکردند؛ چراکه اسلامیت نظام وابسته به شورای نگهبان است.
سالها پیش همراه با اعضای مجمع مشورتی فقهی شورای نگهبان خدمت رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی بودیم که ایشان به این مضمون فرمودند که «دلیل اصلی هجمه به شورای نگهبان، پاسداری و نگهبانی این نهاد از اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران است.» مصوبات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان با فقه و موازین اسلامی و قانون اساسی که برگرفته از شرع مقدس است تطبیق داده میشود.
اجازه دخالت در کارها نمیداد
آنچه بنده میتوانم از مرحوم پدرم بیان کنم، در خصوص ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی ایشان است. ما زیاد در جریان فعالیتها و اقدامات ایشان نبودیم. آیتالله مومن حدود ۳۵ سال عضو شورای نگهبان بودند، اما من سالی یک بار هم به شورای نگهبان نمیرفتم. رفت و آمدهای ما معدود بود و تنها بنا بر ضرورت حضور مییافتیم؛ بنابراین ما دخالتی در کارهای حاج آقا نداشتیم. حاج آقا هم اجازه نمیدادند که دخالتی داشته باشیم. گاهی اوقات برخی افراد تماس میگرفتند تا واسطهای پیش حاج آقا شویم، اما ایشان پاسخ میدادند چرا به خودم زنگ نزدند؟ آیتالله مومن مانع از دخالت ما در امور میشدند.
دسترسی به حاج آقا راحت بود. تلفنهای منزل را خودشان یا والده حتی در ایام انتخابات که بسیار مشغول بودند، جواب میدادند. در محل تدریسشان نیز افراد میتوانستند حضور یابند و مسائل خود را مطرح کنند. ایشان به محافظان نیز اجازه نمیدادند که مانع از حضور مردم و گفتوگو با وی شوند.
برخی از افراد نیز به درب منزل حاج آقا میآمدند و مسائل و مشکلات خود را بیان میکردند. در برههای محافظان محدودیتهایی برای ارتباط همسایگان با حاج آقا به وجود آوردند که حاج آقا خیلی ناراحت شدند و گفتند یکی از پاسدارها که هم محلهای است، محافظ قرار بدهید تا همسایگان را بشناسد و محدودیتی در ارتباطها به وجود نیاید.
آیتالله مومن هرچقدر که میتوانست به خواستههای مردم رسیدگی میکردند و نامههایی نیز به مسئولان برای پیگیری مشکلات مردم نوشته یا اینکه تلفن میزدند. ایشان هدفشان این بود که کار مردم انجام شود. بسیاری از پیگیریها به دلیل اخلاص ایشان به نتیجه میرسید.
علاقهمند به رهبری بود
موضوع دیگر اینکه ایشان وقت مفصلی برای شورای نگهبان و مجمع مشورتی فقهی قرار میدادند. درباره موضوعات به دقت مطالعه میکردند و سعی میکردند با تسلط کامل در جلسات حضور یابند.
آیتالله مومن سخنان رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی را دنبال میکردند؛ پای تلویزیون مینشست و به دقت به سخنان ایشان گوش میدادند. گاهی وقتها بنده میدیدم هنگامی که رهبری معظم سخنانی انقلابی و حماسی بیان میکنند و بر مبانی نظام و اسلام تاکید میکنند، ایشان اشک میریزد؛ این نشان از علاقه خاص ایشان به رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی بود.
حاج آقا هر از چند مدتی نیز با رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی دیدار خصوصی داشتند که در آن دیدارها علاقه و ارادت خاص ایشان به رهبری نمایان میشد.
تاکید بر سادهزیستی داشت
آیتالله مومن تا پایان حیاتش زی طلبگی داشتند. با وجود اینکه عضو شورای نگهبان بودند و از پدرش نیز به او ارث رسیده بود، اما در خرج و مخارج خیلی رعایت میکردند. اگر میخواستیم در خانه تعمیری انجام بدهیم یا کار بنّایی بکنیم، حتماً باید از ایشان اجازه میگرفتیم. حاج آقا اجازه نمیدادند که ساده بودن زندگی از بین برود.
یک بار تصمیم گرفتیم در طبقه پایین منزل، کولر گازی نصب کنیم. در یک روز چهارشنبه که حاج آقا برای حضور در جلسات شورای نگهبان به تهران رفته بودند، این کار را انجام دادیم. حاج آقا که از تهران به قم بازگشتند، از دیدن کولرگازی خیلی ناراحت شده و گفتند هر موقع همسایگان در منزلشان کولرگازی نصب کردند، ما هم نصب خواهیم کرد؛ لذا دستور دادند تا کولر را پس بدهیم. حاج آقا حتی نسبت به بنده هم سختگیری میکردند و میگفتند اول اینکه تو طلبه هستی و دوم اینکه فرزند من هم هستی؛ لذا باید زندگی سادهای داشته باشی.
رضایت خدا مدنظرش بود
آیتالله مومن نسبت به آینده انقلاب اسلامی و جوانان بسیار امیدوار بودند. ایشان هر چند دقیق و نکتهسنج بودند، اما اعتقادشان این بود که انقلاب به سوی اهدافش در حال حرکت و پیش رفتن است.
حاج آقا در کارهای منزل به والده کمک میکردند. گاهی پای ظرفشویی رفته و شروع به شستن ظروف میکرد. ایشان خیلی متواضع و فروتن بود. در مراسمها و مجالس، هر کجا که جایی پیدا میکردند، مینشستند. به غیر از چند سال اخیر علیرغم اینکه کمردرد و پادرد داشتند، هنگام تدریس روی زمین نشسته و درس میدادند.
مرحوم ابوی کارها را برای خداوند انجام میدادند؛ ایشان معتقد بودند که ما کارها را برای رضایت خداوند انجام میدهیم و خودش کارها را درست میکند و این جمله را میفرمودند که «من کان لله کان الله له». زمان انتخاباتها بیان میداشتند که ما براساس تکلیف و وظیفه عمل میکنیم و هیچگاه کاری انجام نمیدهیم که کسی خوشش بیاید و خلاف خواست و رضایت خداوند باشد.
تدریس دوباره درس ولایت فقیه
آیتالله مومن از جمله فقهایی بود که به فقه حکومتی اعتقاد داشت و کتابها و بیاناتی نیز در این رابطه داشت. در خصوص دیدگاه ایشان درباره فقه حکومتی توضیحاتی بیان بفرمایید.
آیتالله مومن مانند استادشان حضرت امام خمینی (ره) معتقد به ولایت مطلقه فقیه بودند و درس ولایت فقیه را در ۲ دوره ارائه نمودند. مرسوم است که علما یک دوره درس ارائه میدهند و سپس شاگردان به ارائه درس میپردازند، اما ایشان فرمودند که من نسبت به این موضوع تاکید و نکات خاصی دارم و باید خودم دوره دوم این درس را ارائه کنم.
ایشان در سالهای آخر حیاتشان هرکجا که سخنرانی داشتند، غالبا این موضوع را مطرح و دو سه دلیل اصلی در خصوص ولایت فقیه بیان میکردند. ایشان نسبت به طلبهها تاکید ویژه داشته که با این موضوع و دلایلش به خوبی آشنا شوند.
موضوع ولایت فقیه در حکومت برای ایشان حل شده بود. ولی فقیه در چارچوب شرع دارای ولایت مطلقه بوده و بنا بر مصلحت میتواند اقداماتی انجام دهد.
تاکید بر انتخاب صحیح خبرگان در سال ۶۸
آیتالله مومن در جلسه روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری در خصوص تعیین رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران در تایید آیتالله خامنهای قیام نکرد، اما در جلسهای که پس از تصویب بازنگری قانون اساسی در مرداد ۱۳۶۸ برگزار شد، قیام کرد. دلیل این تفاوت نظر در یک بازه کوتاه دو سه ماهه چه بود؟
حاج آقا تا آن زمان با مقام معظم رهبری مد ظله العالی مباحثه فقهی نداشته و خودشان میگویند که در ابتدای رهبری ایشان بنابر شهادت دو تن از عالمان پذیرفتم که ایشان برخوردار از علمیّت است. اما بعد با جلسات علمی که خدمت ایشان داشتیم، به علمیّت و ذکاوتشان پی بردم.
در خصوص اینکه چرا ایشان در جلسه روز ۱۴ خرداد قیام نکردند، ظاهرا ایشان معتقد بودند تا زمانی که قانون اساسی تغییر نیافته و شرط مرجعیت جزو شرایط رهبری نظام جمهوری اسلامی است باید به آن شرایط عمل کرد و در زمان انتخاب معظم له به رهبری انقلاب اسلامی ایشان مرجعیت نداشتند. (هر چند الحمد لله در این زمان ایشان مرجعیت عامه تقلید را دارا میباشند.)
لذا پس از اینکه بازنگری قانون اساسی به سرانجام رسید و مردم آن را مورد تایید قرار دادند و شرط مرجعیت از شرایط رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران حذف شد، جلسه مجلس خبرگان رهبری در مرداد سال ۱۳۶۸ تشکیل شد و چه بسا مجلس خبرگان احتیاطا و برای دفع بعضی شبهات مجددا برای رهبری مقام معظم رهبری مد ظله العالی رای گیری کردند که ایشان در آن جلسه قیام کردند.
ما در آن روزها مشهد بودیم که حاج آقا گفتند باید سریعتر به تهران بروم، در جلسه خبرگان شرکت کنم و به رهبری ایشان رای بدهم تا در آینده شبهه و ابهامی در این خصوص به وجود نیاید.
حاج آقا در سالهای آخر حیاتشان میگفتند که هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر به درست و صحیح بودن تصمیم مجلس خبرگان رهبری در انتخاب ایشان به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران پی میبریم.
این نکته را هم باید بیان داشت که آیتالله مومن به آیتالله منتظری برای قائم مقام رهبری شدن در جلسه مجلس خبرگان رهبری نیز رای ندادند؛ چراکه ایشان معتقد بودند جایگاه قائم مقامی در قانون اساسی وجود ندارد و انتخاب وی به این سمت خلاف قانون اساسی است. ایشان عضو شورای نگهبان بوده و از جایگاه قانون اساسی دفاع میکردند.
مباحثات فقهی با رهبر معظم انقلاب
اشاره فرمودید که آیتالله مومن به همراه جمعی از علما جلساتی فقهی با رهبر معظم انقلاب داشتند. آن جلسات از چه زمانی شروع شد و تا چه زمانی ادامه داشت و در کجا برگزار میشد؟
دقیق به یاد نمیآورم که آن جلسات قبل از انتخاب دوم خبرگان یا بعد از انتخاب دوم خبرگان که در مرداد ۱۳۶۸ بود، آغاز شد.
بعد از انتخاب حضرت امام خامنهای مد ظله العالی به رهبری انقلاب برخی تردیدهایی در مورد علمیّت ایشان مطرح کردند. از این رو بعضی از علماء از جمله حاج آقا و آیتالله طاهری خرمآبادی (ره) به رهبر معظم انقلاب پیشنهاد دادند که جلسات مباحثه فقهی با حضور علمای قم برگزار شود. در آن جلسات علمای بسیاری از قم حضور داشتند و به جایگاه علمی ایشان پی بردند.
این جلسات تا سالها ادامه داشت. آیتالله مومن در صبح یک روز پنجشنبه در سال ۱۳۷۴ عازم تهران برای شرکت در این جلسات بودند که تصادف کرده و آسیب دیدند.
واسطه پیام بین رهبری و آیتالله منتظری
گفته میشود که پس از عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری، آیتالله مومن ارتباطاتی با ایشان داشت که البته مورد انتقاد برخی از گروهها و افراد نیز قرار گرفت. این ارتباطات در چه حدی بود و با توصیه چه کسی انجام گرفت؟
بخش اصلی این ارتباطات برای انتقال پیامها بود و حاج آقا در این رابطه نقش واسطه داشتند. ایشان پیامهای آیتالله منتظری که برخی از آن پیامها پیامهای خاصی بود را به رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی منتقل میکردند.
پاسخ به یک شبهه درباره نقش مردم و انتخابات
در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی یکی از افراد مدعی شد که آیتالله مومن اعتقادی به رای مردم نداشته است. نگاه آیتالله مومن نسبت به انتخابات و رای مردم چه بود؟
در نظام جمهوری اسلامی ایران با دو موضوع «مقبولیت» و «مشروعیت» مواجه هستیم. در موضوع مقبولیت، مبنا و اساس رای مردم است، اما موضوع «مشروعیت» ارتباطی به آرای مردم ندارد. بیان آیتالله مومن مربوط به موضوع مشروعیت است، چرا که آرای مردم دلیل مشروعیت نمیشود و تنها دلیل مقبولیت است.
حضرت امام علی (ع) پس از پیامبر اکرم (ص) ولیّ بودند، اما آیا، چون مردم به ایشان رجوع نکردند، بدین معناست که ایشان مشروعیت نداشتند؟ در موضوع مشروعیت، مقبولیت یا عدم مقبولیت نقش و جایگاهی ندارد. البته ولیّ اگر بخواهد حکومت بالفعل و اثرگذار تشکیل بدهد، باید مقبولیت داشته باشد. مردم اگر حضور و قبول نداشته باشند، نمیتوان حکومت تشکیل داد.
مراجع خواستند تاییدنامه حذف شود
آیتالله مومن در برههای عهدهدار مسئولیت برگزاری آزمونها و مصاحبههای انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود و در همین رابطه حملات و انتقاداتی نسبت به ایشان صورت گرفت. ایشان چگونه به برگزاری آزمونها میپرداخت؟ دیدگاهشان درباره توصیههای علما و مراجع در خصوص افراد چه بود؟
در گذشته معمولاً مراجع معظم تقلید و علماء نامه میدادند و علمیّت افراد مورد تایید قرار میگرفت. اما پس از مدتی برخی از مراجع درخواست کردند که این شیوه تغییر یابد و دریافت نامه حذف شود؛ چراکه برخی افراد به بیوت مراجع فشار میآورند تا این نامهها صادر شود و این مسئله موجب اذیت ایشان میشد.
از این رو تصمیم گرفته شد تا آزمون برگزار شود. البته در بعضی موارد از افراد جزوه دریافت میشد و آن جزوهها مورد ارزیابی قرار میگرفت، اما سپس دریافت جزوه نیز به دلایلی تقریباً حذف شد و آزمونهای کتبی و شفاهی ملاک عمل قرار گرفت. کسانی که در آزمون کتبی قبول شوند، به آزمون شفاهی دعوت خواهند شد.
خیلی ممنون و متشکرم.
انتهای پیام/