شهاب اقبال
دانشجوی دکترای حقوق عمومی دانشگاه تهران
قال امیرالمومنین علیه السلام: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یسُدُّهَا شَیءٌ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ.»
رحلت آیت الله محمد یزدی در نوزدهم آذرماه امسال، رخنهی عظیمی در جامعهی اسلامی ایجاد کرد. کسی که سالهای متمادی با تحمل زندان و شکنجه مقابل رژیم طاغوت ایستاد تا انقلاب اسلامی شکل گرفت. برای تحقق و رشد این انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نبود، برای حفظ و استمرار دستاوردهای آن نیز خون دلها خورد و عمر با برکت خود را وقف نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب گرانمایه کرد. شاگرد و معتمد دیروز امام خمینی (ره) و یار راستین امروز رهبری، رُخ در نقاب خاک کشید تا ملت ایران سوگوار یکی از خدومترین و با بصیرتترین فقهای خود باشد.
فضل علمی، تقوا، بصیرت، جایگاه سیاسی، منزلت اجتماعی و بینش فقهی ایشان به حدی بود که مقام معظّم رهبری در دیدار با فقها و اعضای مجلس خبرگان رهبری، آیتالله محمد یزدی را شخصی توصیف کردند که حضورش در برخی مجالس و دستگاهها، از جمله مجلس خبرگان رهبری باعث وزین شدن آن جلسه میشود. «بعضیها هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهرهمند میشود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان، امثال آیتالله یزدی کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند، نبودن چنین افرادی در مجلس خبرگان به این افراد هیچگونه ضرری نمیزند؛ اما برای مجلس خبرگان نبودن این افراد باعث خسارت است، شخصیت برجستهی افراد به معنویات و داشتههای معنوی آنها و سرمایههای معنوی آنهاست.» این فرمودهی رهبری نشان از جایگاه رفیع آیتالله یزدی در منظومهی فکری ایشان و تلنگری به اهل حوزه و سیاست بود تا از حضور این پیر فرزانه بهره ببرند. جدای از اینها آیتالله یزدی در مناصب مختلفی پس از انقلاب اسلامی ایران قرار گرفتند و با نوع نگاه خاص و مدیریت ویژهی خود به کشور و مردم در جبهههای مختلف خدمت کردند.
ایشان نمایندهی دورههای اول و دوم مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس دورهی دوم مجلس بودند. سپس با حکم امام خمینی (ره) به عضویت فقهای شورای نگهبان درآمدند. نمایندگی مردم در دورههای دوم، سوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری و ریاست مجلس خبرگان رهبری در دورهی چهارم را نیز بر عهده داشتند. برگ زرین دیگری از افتخارات ایشان، انتصاب به سمت ریاست قوهی قضائیه از سال 1368 تا سال 1378 برای دو دورهی متوالی پنجساله بود. عضویت و ریاست بر شورای عالی جامعهی مدرسین قم برای سالیان مستمر از دیگر حوزههای خطیری است که مسئولیت آن بر عهدهی آیتالله یزدی بود. ریاست دفتر امام خمینی (ره) در قم، ریاست دادگاه انقلاب اسلامی قم، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، نایب رئیس و قائممقام جامعهی مدرسین قم، نمایندگی رؤسای سه قوه در هیئت سهنفرهی حل اختلاف بین شهید رجایی و بنیصدر و ... از جمله خدمات دیگر آیتالله یزدی به جامعهی اسلامی است که نشان از تلاش بیوقفه و مستمر ایشان برای حل معضلات نظام و تکامل جامعهی اسلامی بوده است.
ارتباط پیوستهی آیتالله یزدی با حوزه علمیه و فعالیت مستمر علمی ایشان در کنار مسئولیتهای مختلفی که این پیر وارسته به عهده داشته است، نشان از اهتمام حداکثری ایشان به علمآموزی و تربیت دانشپژوهان و محققان دارد. به جرأت میتوان گفت بررسی خط فکری آیتالله یزدی و بینش فقهی مأخوذه از آن، با بررسی مصوباتی که در شورای نگهبان در خصوص آنها صحبت کردهاند به خوبی میسر است.
خوشبختانه مستندات و فرمایشات آیتالله یزدی از بدو حضورشان در شورای نگهبان، موجود است و بخشی از آن در گروه مطالعات اسنادی پژوهشکدهی شورای نگهبان آماده سازی شده و به چاپ رسیده و در سامانهی جامع نظرات شورای نگهبان نیز قرار گرفته است تا علاقهمندان به مسائل فقهی، حقوقی بتوانند از این میراث گرانبها نهایت استفاده را ببرند. اهتمام شورای نگهبان در پیادهسازی، ویرایش و انتشار مشروح مذاكرات شورای نگهبان در خور تقدیر است و مطالعهی آنها میتواند مباحث دقیق علمی اعضای شورای نگهبان نسبت به موضوعات مختلف از جمله نظرات صائب مرحوم آیتالله یزدی را بر جامعهی علمی آشكار سازد. معالوصف به نظر میرسد در این مجال ذکر بخشی از مشروح مذاکرات شورای نگهبان که آیتالله یزدی در آن جلسات، نظرات و دیدگاههای فقهی خود را بیان کردهاند، خالی از لطف نباشد؛ زیرا هم بینش فقهی ایشان را نشان میدهد و هم دقت مضاعف ایشان در مباحث و نیز آگاهی نسبت به مقتضیات زمان و مكان را جلوهگر میكند.
یکی از لوایح بسیار مهمی که در سالهای گذشته در جلسات متعدد شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت، مصوبهی كمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در خصوص «لایحه آیین دادرسی کیفری» بود. بررسی دقیق این مصوبه توسط اعضای حقوقدان و فقهای شورای نگهبان، طی سالهای 1390 تا 1392 و با اختصاص حدود چهل جلسه از جلسات شورا به این موضوع، در خور توجه است. در این میان، نگرش فقهی- حقوقی آیتالله یزدی نسبت به این مصوبه با سابقهی ریاست دهسالهی ایشان بر قوهی قضائیه، شایستهی توجه مضاعف است. به عنوان نمونه، زمانی که بررسی ماده (14) این مصوبه در شورای نگهبان به بحث گذاشته میشود، آیتالله یزدی با تفكیك میان مالکیت معنوی و خسارت معنوی، مفهوم و وجه ممیز خسارت معنوی از مالکیت معنوی را مطرح كرده و مؤلفههای آن را به صورت كامل شرح میدهند و سپس در خصوص امكان دریافت مابهازای مادی برای جبران خسارت معنوی نظر خود را بیان میكنند.
بر اساس آنچه از مشروح مذاکرات شورای نگهبان در سامانهی جامع نظرات شورای نگهبان منعكس شده است، بیانات ایشان در این خصوص بدین شرح بوده است: «آقای یزدی- ما باید بین دو مسئلهی مالكیت معنوی و خسارت معنوی تفكیك قائل شویم. مسئلهی حق اختراع و حق تألیف و مسائلی از این قبیل، یك مطلب است كه البته در آن اختلاف فتوا هم وجود دارد. خیلی از فقها آن را قبول دارند، ما هم آن را قبول داریم؛ یعنی معتقدیم كه چنین حقی برای اشخاص هست. ظاهراً مقام معظم رهبری هم آن را قبول دارند. ایشان هم حق اختراع، حق تألیف و این موارد را قبول دارند. این موضوع بهخصوص دربارهی همین نرمافزارهایی كه امروزه تهیه میكنند، وجود دارد. یك نرمافزار با چه زحماتی تهیه میشود، بعد یك كسی كه اصلاً نوع كامپیوتر را هم تشخیص نمیدهد و كار كردن با كامپیوتر را بلد نیست آن را كپی میكند. طرف سیدی را بر میدارد و از روی آن با یك دستگاهی تكثیر میكند و میفروشد. این موارد الآن هست و تجاوز به حق طرف هم حساب میشود. خب حق تألیف، حق اختراع و امثال اینها یك بحث است كه ظاهراً خیلی از فقها آن را قبول دارند و بعضیها هم قبول ندارند. حالا من نمیدانم كه از آقایان فقهایی كه اینجا تشریف دارند، كدامیك حق تألیف و حق اختراع را قبول دارند و كدامیك قبول ندارند، ولی من شخصاً معتقدم كه این حق، حق درستی است. ظاهراً «آقا» [مقام معظّم رهبری] هم این حق را قبول دارند. این یك مسئله است. اما بحث دیگر كه بحث جدایی است، مسئلهای است كه در اینجا وجود دارد و آن حق دریافت پول برای جبران خسارت معنوی است. این در حقیقت شبیه آن چیزی است كه آقای علیزاده مثال زدند و گفتند در دنیا معمول است كه حق خسارت معنوی میگیرند و به قول ایشان مدعی میشوند كه چون روحیهی من ضربه دیده، یك هفته خسارت دیدم و دیگر نتوانستم به كار و زندگیام برسم، حیثیتم آسیب دیده و امثال اینها، آن را میگیرند. به طور كلّی جبران خسارت و از جمله خسارت معنوی، اعم از مالی و غیر مالی، همان طوری كه آقای رضوانی اشاره فرمودند، یك امر عقلایی است و به نظر من گرفتن این حق، مادامی كه شارع آن را رد نكرده باشد، اشكالی ندارد، حالا چه به شكل مالی باشد، چه به شكل عذرخواهی؛ مثلاً طرف میگوید اگر از من عذرخواهی بكنی، قبول دارم و رضایت میدهم. همین چند دقیقهی قبل در یك تشكیلاتی، یك آقایی به خیالِ متخلف بودن كسی، ایستاده بود و جلوی بقیهی دوستان به طرف فحش داده بود و... كه بالاخره تشكیلات با كار او داشت به هم میخورد. به این آقا گفتند شما كه این کار را كردید، مرتكب كار خلافی شدهای و باید جلوی همانهایی كه این فحش را دادهای، بایستی و از طرف معذرتخواهی بكنی و بگویی ببخشید، من خلاف كردم، من چنین و چنانم و خلاصه اگر معذرتخواهی بكنی و طرف راضی بشود، كار تمام میشود. بالاخره ناراحتی طرف با معذرتخواهی واقعاً جبران شد. این یك نوع جبران خسارت معنوی بود. در این مورد هیچ خسارت مادی پیش نیامده بود و طی یك ماجرا، دو نفر در حضور یك جمع و در یك تشكیلات مثلاً اداری، به هم فحاشی كرده بودند. حالا این واقعاً یك خسارت معنوی است. طرف یك شغلی داشته و مسئول یك كاری بوده است كه یك آدم پایینتری آمده و اَلَكی به او فحش داده است. خب، باید حیثیت از دست رفتهی او را جبران كرد. گاهی ممكن است این جبران به جبران مالی هم برسد؛ ولی كسی اصل جبران و اینكه این خسارت به نوعی باید جبران بشود را نفی نمیكند. حالا در جایی كه جبران خسارت به عذرخواهی است، طرف باید عذرخواهی كند، یا چنانچه در عبارات این ماده هم آمده است، در جایی كه جبران خسارت مثلاً با اطلاعیه دادن در رسانههاست، باید در رسانهها اطلاعرسانی شود. اصلاً الآن اینطور مرسوم است كه اگر در یك روزنامهای یك نسبت دروغی به یك كسی بدهند، طرف بلافاصله به صاحب روزنامه مینویسد كه این خبری كه شما گفتهاید كذب است، بنده هیچ وقت این كار را نكردهام یا من این مصاحبه را نداشتهام و چنین حرفی نزدهام. او به صاحب روزنامه میگوید تو موظفی این اعتراض و جوابیه من را در روزنامهات بنویسی. او هم موظف است و به این حرف او عمل میكند و مینویسد. این كار صاحب روزنامه جبران همان خسارت است. این كار، جبران همان خسارت حیثیتی است كه به آن شخص وارد شده است. اما دربارهی جبران خسارت معنوی با مال هم، اگر در یك جایی عقلایی باشد و شارع هم آن را رد نكرده باشد، دلیلی بر حرمت آن نداریم تا بگوییم چنین چیزی حرام است. چون ما اصل جبران خسارت را كه قبول داریم. در یك جاهایی هم ممكن است آن مسئلهی كه شما مثال زدید، اتفاق بیفتد. تعیین مصادیق خسارت معنوی با عرف شرعی است. عرف متشرّعه برخی از مصادیق خسارت معنوی را قبول نمیكند و آنها را جبران خسارت نمیداند؛ یعنی متشرع میگوید اسم اینها خسارت روحی نیست. بنابراین بین مالكیت معنوی و خسارت معنوی فرق وجود دارد. به نظر ما مالكیت معنوی درست است و هست. خسارت معنوی هم تا آنجایی كه عقلا آن را تطبیق میكنند و الآن هم دارند به مصادیق آن عمل میكنند، وجود دارد؛ مثل همین روزنامه كه مثال زدم یا مثل همین عذرخواهی كه مثال زدم. قطعاً چنین خساراتی هست و باید جبران بشود. اگر عقلا در یك جایی، جبران خسارت معنوی را به شكل مالی هم تعیین كردند، به شرطی كه نفی شرعی نداشته باشد، آن هم بلااشكال است؛ منتها بحث از مصداق، دیگر چیزی نیست كه ما بخواهیم دربارهاش صحبت كنیم.»
بیتردید پذیرش مطالبهی خسارت معنوی در كنار خسارت مادی در قانون آیین دادرسی كیفری مصوب 1392، از ثمرات بینش فقهی ایشان و دیگر اعضای فقیه شورای نگهبان است كه تحولی بنیادین را در منظومه حقوقی جامعهی ایران ایجاد كرده است.
اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم ِالخَیراتِ
اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
روح آیت الله یزدی شاد و یادش گرامی باد.
انتهای پیام/