پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان - «عالم مجاهد و پارسا» صفتی است که رهبر معظم انقلاب برای مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد یزدی به کار بردند و در پیامی که به مناسبت درگذشت ایشان صادر فرمودند علاوه بر این، عنوان کردند که «ایمان راسخ به مبانی انقلاب و استقامت در این راه و غیرت دینی و انقلابی، نشانههای بارز دیگری از این شخصیت مکرم بود.» مقام معظم رهبری درباره سوابق مبارزاتی، مدیریتی و علمی آیتالله یزدی نیز مرقوم داشتند: «سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همهی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در ادارهی کشور همچون ریاست قوهی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود.»
توصیفاتی که رهبر معظم انقلاب در مورد آیتالله یزدی داشتند در بیان نزدیکان، دوستان و شاگردان ایشان آشکار است. حجتالاسلام والمسلمین «محمودرضا جمشیدی» عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یکی از نزدیکان مرحوم آیتالله یزدی است که به مناسبت سومین سال درگذشت عضو فقید شورای نگهبان با وی گفتگو کردیم. حجتالاسلام جمشیدی که به دلیل مسئولیتهایش در جامعه مدرسین، ارتباط 30 ساله نزدیکی با آیتالله یزدی داشته از جمله شاگردان آیتالله فاضل لنکرانی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله وحید خراسانی، آیتالله کریمی جهرمی، آیتالله راستیکاشانی و آیتالله آملی لاریجانی است و مسئولیتهایی همچون مدیریت حوزههای علمیه خواهران سراسر کشور و مدیریت سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را برعهده داشته است.
موضوع گفتگوی ما آیتالله یزدی بود که در مبارزات قبل از انقلاب نقش مهم و اثرگذاری داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسئولیتهای مختلفی همچون نمایندگی و نایبرئیسی مجلس شورای اسلامی، عضویت در شورای نگهبان، عضویت و ریاست بر مجلس خبرگان رهبری، ریاست قوه قضائیه و دبیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حضور داشت. در ادامه متن کامل گفتگوی پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان با حجتالاسلام جمشیدی را میخوانید:
اولین آشنایی با آیتالله یزدی
مرحوم آیتالله یزدی از مبارزان شناخته شده پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب نیز در عرصههای مختلف مسئولیتهای مهمی برعهده داشت که از آن جمله میتوان به ریاست مجلس خبرگان رهبری، ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان اشاره کرد. نخستین آشنایی شما با این فقیه مبارز چگونه شکل گرفت و در ادامه در چه عرصههایی با یکدیگر همکاری و مراوده داشتید؟
12 سالم بود که در یکی از راهپیماییها ضد رژیم پهلوی در شهر قم شرکت کردم. تقریباً روبروی شهربانی بودیم که یک روحانی روی یک ماشین جیپ رفت و سخنرانی باشور و حرارتی علیه رژیم ایراد کرد؛ آن فرد آیتالله یزدی بود. من ایشان را اولین بار در آن راهپیمایی دیدم و آن اقدامشان برای من بسیار جالب و شوقآفرین بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی شد و در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز فعالیت داشت و مدیر بخش سیاسی آن بود (ایشان تا زمانی که رئیس قوه قضائیه بشود، این مسئولیت را عهدهدار بود). در آن زمان من از طریق فرزند آیتالله شرعی با جامعه مدرسین ارتباط برقرار کردم. در نتیجه با آیتالله یزدی بیشتر آشنا شدم.
یکی از کارهای مهم ما در دوره طلبگی و در بخش سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مقابله با جریان مهدی هاشمی معدوم بود. آیتالله یزدی بسیاری از اسنادی را که درباره هاشمی دریافت کرده بود، در اختیار جامعه مدرسین قرار داد. آیتالله یزدی در حاشیه برخی از اطلاعیهها در مورد مهدی هاشمی نوشته بود که در بخش سیاسی جامعه مدرسین استفاده شود.
همکاری اصلی بنده با آیتالله یزدی از زمانی آغاز شد که پیام منشور روحانیت از سوی امام خمینی (ره) صادر و در آن رابطه ستادی با عنوان «زمینهسازی اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره)» در قم تشکیل شد. آیتالله یزدی عضو آن ستاد و بنده دبیر آن بودم. شکلگیری این ستاد همزمان با اتفاقات مجلس سوم و به وجود آمدن بحثهایی در مورد اسلام آمریکایی از سوی امام خمینی (ره) بود. در همان ایام نیز آیتالله یزدی با حکم امام خمینی (ره) به عضویت شورای نگهبان درآمد.
عضویت آیتالله یزدی در شورای نگهبان به برخی شایعات و شعارها علیه ایشان که با سواستفاده از موضوع اسلام آمریکایی مطرح شده بود، پایان داد؛ پیام امام خمینی (ره) روشن بود، اما کسانی که علیه آیتالله یزدی و آیتالله مهدویکنی مطالبی مطرح میکردند، آدرس اشتباه میدادند.
ستادی برای اجرای منشور روحانیت
ماموریت آن ستاد چه بود و چه اقداماتی انجام داد؟ نقش آیتالله یزدی در آن ستاد چه بود؟
ارتباط مستمر بنده با آیتالله یزدی از همان دوران پدید آمد. ایشان اجراییترین فرد آن ستاد بود و شرایط و لوازم کار را به خوبی درک میکرد. برخی افراد میخواستند کاری انجام بدهند، اما توجهی به لوازم نداشتند؛ بالاخره انجام هر کاری اقتضائات و ساز و کارهایی دارد که آیتالله یزدی نسبت به این موضوعات آشنا بود. حضور ایشان در مجلس، عضویت در هیات رئیسه آن و فعالیتهایی که ایشان در رابطه با انقلاب داشت، موجب شده بود تا رویکرد تشکیلاتی و اجرایی داشته باشند.
در ستاد زمینهسازی اجرای فرمان حضرت امام (ره) برای نخستین بار انتخابات برگزار و مجمع نمایندگان فضلا و طلاب حوزههای علمیه تشکیل شد. هدف از تشکیل آن ستاد پیگیری فرمایشات امام خمینی (ره) در پیام منشور روحانیت بود. برگزاری اولین مجمع بررسی مقدماتی مسائل حوزه نیز از جمله خروجیهای آن ستاد بود. در آن مجمع هم مهمترین مسائل حوزه و هم آنچه در پیام امام خمینی (ره) آمده بود، مورد بررسی قرار گرفت.
امام در منشور روحانیت چند سفارش داشتند که یکی همنشینی جامعه مدرسین با طلاب جوان و بررسی مسائل و مشکلات بود. بالاخره یکی از راهکارها برگزاری نشستهای مستقیم بود. راهکار دیگر تشکیل نهادی برآمده از جمعهای طلبگی بود تا آنها نظرات خودشان را به شورای عالی حوزههای علمیه (آن زمان شورای مدیریت حوزههای علمیه نامیده میشد) و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتقل کنند. برهمین اساس مجمع نمایندگان فضلا و طلاب حوزههای علمیه شکل گرفت.
گزارش برگزاری آن مجمع و اقدامات انجام شده در جلسهای که آیتالله یزدی نیز حضور داشت، در نامهای خطاب به امام خمینی (ره) نگاشته شد. من آن نامه را به جماران بردم و خدمت مرحوم حاج احمدآقا دادم. امام پاسخ آن نامه را دادند. ابتدا از آیتالله مشکینی تشکر کردند و سپس فرمودند که «از قول من به فرزندان انقلابیام بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروّج اسلام آمریکاییاند.» این پیام بسیار پرمغز بود. آیتالله مشکینی نسخه اصلی این پیام را داشت و آن را خیلی دوست داشت.
مردمدار و پیگیر حل مشکلات مردم
ارتباط آیتالله یزدی با مردم چگونه بود و ایشان چه میزان نسبت به حل مسائل و مشکلات مردم اهتمام داشت؟
آیتالله یزدی بسیار بامحبت و رئوف بود و تنها در چند مورد خیلی زود برافروخته میشد که یکی در خصوص ظلم به اشخاص بود. ارتباطش با مردم زیاد بود. زمانی که بنده مسئول دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بودم، ایشان از بنده خواستند تا فردی را در جامعه مشغول به کار کنم. آن فرد نسبتی با آیتالله یزدی نداشت. آیتالله یزدی از من خواست تا آن فرد را در جامعه یا جای دیگری به کار بگیرم و گفت که حقوقش را هم خودش میدهد اما آن فرد متوجه نشود.
آن فرد در یکی دو سالی که در جامعه بود، بدون اینکه کسی مطلع شود، از حساب شخصی آیتالله یزدی حقوق دریافت کرد. آن فرد جوانی بود که سربازی رفته و ازدواج کرده بود، اما شغل نداشت. پدرش به آیتالله یزدی رو انداخته بود که برای فرزندش کاری پیدا کند و ایشان هم به بنده فرمودند که در جامعه به کار بگیرم.
ایشان به کارمندان و خانوادههایشان توجه ویژهای داشت و به اموراتشان به طور ویژه رسیدگی میکرد. مرسوم است که بزرگان در ماه رمضان افطاری بدهند و بسیاری را دعوت کنند. آیتالله یزدی از محل پول شخصی خودش در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افطاری میداد و میهمانانش هم کارمندان و خانوادههایشان بودند.
بیتوجهی آیتالله یزدی به ظواهر دنیایی
سبک زندگی آیتالله یزدی به چه صورت بود؟ آیا ایشان نسبت به ظواهر دنیایی حساس بودند یا اینکه در قید و بند مادیات نبودند و زندگی سادهای داشتند؟
آیتالله یزدی در دورهای که عضو شورای نگهبان بود در ساختمان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، خارج فقه تدریس میکرد که تا اواخر حیاتشان ادامه داشت. جلسات درسشان در زیرزمین برگزار میشد. زیرزمین بلااستفاده و متروکه بود که ایشان با هزینه شخصیشان تعمیر کرد و مورد استفاده قرار داد. ایشان به دلیل جایگاهی که داشت میتوانست مکان بسیار مناسبتری برای تدریس فراهم کند، اما از زیرزمین جامعه استفاده کرد.
بسیاری از نهادها و موسسات کتابهایی را که به انتشار میرساندند، برای آیتالله یزدی ارسال میکردند. ایشان آن کتابها را برای دفتر جامعه مدرسین ارسال میکرد و میگفت من این کتابها را خواندهام یا اینکه مورد احتیاج من نیست. میگفت من دوست ندارم «زندان کتاب» درست کنم. این کتابها را به کسانی که احتیاج دارند، بدهید. البته گاهی هم به طور مستقیم عنوان میکرد که به طور مثال این کتاب را به فلان فرد بدهید.
در رابطه با کتابهای جامعه نیز همین نگاه را داشتند. ما کتابخانه بزرگی در جامعه مدرسین داشتیم. ایشان چند بار به من گفتند از اینکه کتابها در اینجا زندانی هستند، ناراحتم. دو سه طرح برای افزایش بازدید از کتابخانه اجرا کردیم، اما موفق نبود. در نهایت بخشی از کتابها که در رابطه با حدیث بود به کتابخانه بزرگی که در این رابطه در قم بود، هدیه دادیم. بخشی از کتابهای عمومی و تخصصی که در حوزه تفسیر و... بود نیز به کتابخانه حوزه علمیه استان البرز که فاقد کتابهای مناسب بود، اهدا شد. پس از آن فقط کتابهایی را در جامعه نگه میداشتیم که در حوزه فعالیت دبیرخانه علمی بود؛ این رویه در دوره مدیریتی پس از آیتالله یزدی نیز ادامه یافت.
رفتار و سبک زندگی آیتالله یزدی در دوران مسئولیتش با قبل از آن تفاوتی نکرد. آیتالله یزدی در طول دوران مسئولیتش در قوه قضائیه یک ریال هم حقوق نگرفت. تنها درآمدش از محل شهریه طلبگی بود. گاهی اوقات هم که به لحاظ مالی تحت فشار قرار میگرفت، از مقام معظم رهبری پول قرض میگرفت؛ ایشان دوره 10 ساله مسئولیت در قوه قضائیه را اینگونه گذراند. در حالی که فرزنددار و نوهدار هم بود. محل رجوع مردم هم بود.
توصیه آیتالله مشکینی به آیتالله یزدی چه بود؟
آیتالله یزدی در سالهای پایانی حیاتشان به دلیل بیماری و کسالتی که داشت از برخی فعالیتها همچون امامت جمعه موقت تهران کنار رفت، اما در برخی مسئولیتها باقی ماند و به فعالیت منظم پرداخت. دلیل آن چه بود؟
آیتالله یزدی پس از آنکه به قوه قضائیه رفت، از مسئولیت بخش سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم استعفا داد و آیتالله شرعی جایگزین ایشان شد اما ایشان نه تنها ارتباطش را با جامعه مدرسین قطع نکرد بلکه به عنوان منظمترین فرد در جلسات حضور پیدا میکرد. آیتالله یزدی که همچنان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود، مقید بود که هر جمعه در جلسات جامعه شرکت کند.
یک بار در اواخر عمر آیتالله مشکینی همراه با هیات رئیسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که آیتالله یزدی نیز حضور داشت خدمت ایشان رفتیم. آیتالله مشکینی کسالتی داشت و دراز کشیده بود. آیتالله یزدی در آن جلسه به آیتالله مشکینی گفت که من به دلیل شرایط جسمی از امامت جمعه تهران انصراف دادم. اکنون میخواهم از جامعه مدرسین نیز استعفا بدهم. آیتالله مشکینی نشست و گفت: «آیتالله یزدی! من با این حالی که دارم اگر دو کار در این عالم به من پیشنهاد شود، حتماً خواهم پذیرفت؛ یکی ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دیگری ریاست مجلس خبرگان رهبری است؛ چراکه نسبت به اهمیت و ضرورت هر دو نهاد واقف هستم.» این صحبتها را فردی بیان کرد که استاد اخلاق و بیتوجه به مظاهر دنیا بود. آیتالله یزدی دیگر از استعفا و کنارهگیری سخن نگفت.
آیتالله یزدی فعالیتهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را علیرغم کسالتهایی که داشت با قوت و اهتمام جدی انجام داد و تا پایان جزو منظمترین افرادی بود که در جلسات جامعه حضور پیدا میکرد. ایشان در کمیسیون سیاسی جامعه که خودشان رئیس و بنده دبیر بودم نیز بسیار فعال بود و در تمامی جلسات شرکت میکرد. گاهی ایشان فقط برای حضور در این جلسه از تهران به قم میآمد.
در مورد مجلس خبرگان رهبری نیز احساس تکلیف ویژه میکرد. ایشان رئیس کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان بود و در این رابطه فعالیتهای جدی داشت.
تربیت نیرو و کادرسازی
به نظر شما به عنوان فردی که سالها در کنار آیتالله یزدی حضور داشتید، مهمترین ویژگی مدیریتی آیتالله یزدی چه بود و ایشان نسبت به چه موضوعاتی اهتمام ویژه داشت؟
یکی از ویژگیهای مدیریتی آیتالله یزدی شخصیت دادن به افراد بود. ایشان سعی میکرد شخصیتها را هم پرورش دهد. من پس از اینکه در جامعه مدرسین مسئول دفتر رئیس و اعضا بودم به حوزه علمیه خواهران رفتم و مدیر آنجا شدم، اما از سوی ایشان حکم مشاوره دریافت کردم. آیتالله یزدی گاهی بنده را صدا میزد و در خصوص جلساتی که با برخی از شخصیتهای علمی و سیاسی داشته، صحبت و نظرخواهی میکرد. ایشان تلاش داشت افرادی که در اطرافش حضور دارند، ارتقا یابند.
آیتالله یزدی میگفت: «در قدیم پدر من عصرهای جمعه گعدهای برگزار میکرد و عدهای از علمای برجسته اصفهان به منزل ما میآمدند. پدرم میگفت همین که ما دور هم جمع شویم و با یکدیگر چای و گز بخوریم و هیچ تصمیمی هم نگیریم، برای رژیم وقت گران تمام خواهد شد. نام آن جلسات را هم «قضیه گزیه» گذاشته بودند.» آیتالله یزدی همچون پدرشان به تجمع و تشکیلات معتقد بود.
در اولین اجلاسی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با حضور علمای بلاد برگزار کرد، علمای بسیاری از طیفها و سلایق مختلف حضور پیدا کردند. آیتالله یزدی هم برای اجلاسهای منطقهای و هم برای اجلاسهای علمای بلاد، خودشان تلفن به دست میگرفتند و از برخی علما و روحانیون برای حضور در جلسه به صورت تلفنی دعوت میکردند. ضمن اینکه دعوتنامه نیز برای آنها ارسال میشد. آیتالله یزدی در تمامی اجلاسها حضور پیدا میکرد و به طور معمول اولین سخنران ایشان بود.
آیتالله یزدی هیچگاه نیروسازی را رها نکرد و کانال ارتباطش با مردم را حفظ کرد. ایشان جلساتی را که با نیروهای بازار از قبل از انقلاب داشت را تا اواخر دوره حیاتش ادامه داد. ایشان کانالهای ارتباطی متعددی داشت. به طور مثال آیتالله یزدی عضو هیاتامنای مهدیه تهران بود و برخی از مسائل مهدیه را شخصاً پیگیری میکرد. ایشان راههای ارتباط با مردم را با روشهای گوناگون باز نگه داشته بود.
«صداقت» و «صراحت» مهمترین ویژگیهای اخلاقی
مهمترین ویژگیهای شخصیتی آیتالله یزدی چه بود؟
آیتالله یزدی جزو چهرههای ماندگار و ستودنی انقلاب و اسلام بود. ایشان به عالیترین سطوح رسید، اما صفا و سادگیاش را فراموش نکرد. حریت و آزادگیاش را حفظ کرد. انتقادپذیر بودن ایشان خیلی مورد توجه بود. مکرر در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیش میآمد که بنده با صراحت به آیتالله یزدی میگفتم که این موضوع در اختیار شما و ریاست جامعه مدرسین نیست و باید از مسیر دیگری طی شود و ایشان میپذیرفت. شجاعت و صراحت بیان این نکات را هم ایشان به ما آموخته بود.
مشورتپذیری از دیگر ویژگیهای آیتالله یزدی بود. گاهی ایشان خودشان در موضوعی نظری داشتند، اما وقتی که به آرا و نظرات دیگران مراجعه میکردند و از آنها مشورت میگرفتند، نظرشان تغییر میکرد و به نظر جمع عمل میکردند.
ما سالها با آیتالله یزدی زندگی کردیم. من از سال 68 نماینده جامعه مدرسین در تشکلهای سیاسی بودم و با بسیاری از تشکلها از جمله جامعه روحانیت مبارز جلساتی داشتیم. با بسیاری از چهرهها و شخصیتهای سیاسی نشست و برخاست داشتیم. شخصیت آیتالله یزدی در بین همه شخصیتها برای من برجستهتر و ویژهتر بود.
یکی از ویژگیهای آیتالله یزدی صداقت و درستی ایشان بود. ایشان مطلقاً اهل خلاف و دورویی نبود. همان چیزی که بود، ابراز میکرد و ملاحظهای هم در این رابطه نداشت. خط قرمز ایشان رهبری نظام جمهوری اسلامی بود. نسبت به ساحتهای امام، رهبری و انقلاب با احدی ملاحظهای نداشت. در این موضوع هیچ هوایی هم نداشت؛ یعنی به دنبال سود و منفعتی نبود و برای اعتقادش عمل میکرد. من کمتر کسی را دیدم که اینگونه باشد. ایشان نه تنها در دوره مسئولیتش بلکه در طول دوران حیاتش هم اینگونه بود. ایشان صادقِ صادق بود. این ویژگی ایشان ستودنی بود.
یک بار جلسهای با موضوع حوزه انقلابی در قم برگزار شد. آیتالله یزدی علیرغم اینکه مشغلههای فراوانی داشت و عضو شورای نگهبان بود اما خودش را به قم رساند تا در آن جلسه شرکت کند؛ چراکه موضوع انقلاب برایش بسیار مهم بود. علیرغم اینکه سخنران آن جلسه نیز نبود.
همچنین آیتالله یزدی جزو کسانی بود که با اعتقاد در مسیر مرجعیت رهبر معظم انقلاب قدم برداشت و نسبت به این موضوع اهتمام ویژهای داشت. ایشان از اشخاص وجوهات دریافت نمیکرد و معتقد بود که وجوهات مربوط به رهبر معظم انقلاب است. کسانی هم که در این رابطه به ایشان رجوع میکردند را به دفتر رهبری ارجاع میداد.
تکلیفمداری و مبارزه با شبهات
ایشان در برخورد با موضوعات و شبهاتی که در حوزههای مختلف به خصوص در حوزههای سیاسی به وجود میآمد، چگونه برخورد میکرد؟
آیتالله یزدی یک انسان تکلیفمدار بود و به وظیفهاش عمل میکرد. ایشان به لحاظ جسمی مشکلاتی داشت و یک پایش دچار مشکل بود اما خودش را از تنگ و تا نمیانداخت. آن روح بلند و اراده بزرگ ایشان بود که جسمشان را به حرکت درمیآورد. آیتالله یزدی مصداق این بیت از رباعی خیام که «جان عزم رحیل کرد گفتم که مرو/ گفتا چه کنم گر نروم خانه فرو ریزد» بود. روح ایشان خیلی جلوتر از بدنشان بود.
آیتالله یزدی عمرش را در مبارزه گذراند. ایشان گاهی در خصوص مسائل و شبهاتی که به وجود میآمد، مقالات و کتابهایی مینوشت یا اینکه در سخنرانیهایش به صورت مستدل پاسخ میداد. آیتالله یزدی این رویه را از ابتدای دوره تحصیل تا اواخر حیاتشان داشت. ایشان در جایی که احساس تکلیف میکرد، وارد میشد و پاسخ میداد. بنده در این رابطه مصادیق متعددی در ذهن دارم. در یکی دو مورد هم ایشان از فضلای حوزه علمیه همچون آیتالله امامی دارابی خواستند به شبهات مطرح شده درباره اسلام و انقلاب پاسخ بدهند. هزینه چاپ و توزیع جزوات را نیز خودشان تهیه کردند. در خصوص شبهاتی هم که عبدالکریم سروش مطرح کرده بود، ایشان از افرادی خواست تا مطالب و جزواتی آماده کنند.
داعیهدار فقه معاصر بود
متاسفانه وجه علمی و فقهی آیتالله یزدی کمتر شناخته و بدان پرداخته شده است. ایشان در عرصه علمی چه فعالیتها و اقداماتی داشت؟
همانطور که اشاره کردید جنبه علمی شخصیت آیتالله یزدی در پرتو جنبه سیاسی ایشان مغفول مانده است. ایشان یک مجتهد برجسته بود که تاریخچه تحصیل ایشان روشن است. ایشان یادداشتها و بحثهای علمی مفصلی در مورد موضوعات مختلف داشت که گاهی در کنار یک خبر و مطلب ساده سطرها مینوشت.
ایشان پس از اینکه دوره مسئولیتشان در قوه قضائیه به پایان رسید، در شورای عالی حوزه و جامعه مدرسین مسئولیت داشت. عضو شورای نگهبان نیز بود اما درس و بحث و اشتغالات علمی ایشان ادامه داشت. آیتالله یزدی در حوزه درس و بحث خیلی منظم بود. پس از اینکه جلسات درس خارج فقه را برگزار میکرد به اشکالات طلاب پاسخ میداد.
آیتالله یزدی در حوزه علمی بیشتر وقت خود را به صورت جهتدار صرف بحث فقه حکومتی میکرد. ایشان یکی از داعیهداران فقه معاصر و فقه نظام در حوزه بود. برخلاف اینکه در آن دوره پرداختن به فقه سنتی معمول بود، اما ایشان به موضوعات جدید و فقه معاصر میپرداخت.
آیتالله یزدی مدتی به ترجمه قرآن کریم مشغول بودند و به این کار خیلی علاقه داشتند. ترجمه ایشان توسط اوقاف چاپ و جزو کتب برتر سال شد. جایزهای به ایشان تعلق گرفت که فکر میکنم تعدادی سکه بود. آیتالله یزدی آن سکهها را برای ساخت ضریح امام حسین (ع) اهدا کرد.
تدوین تاریخ شفاهی جامعه به همت آیتالله یزدی
یکی از کارهای ماندگار آیتالله یزدی در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چه بود؟
یکی از کارهایی که مورد حمایت جدی آیتالله یزدی قرار گرفت و اگر حمایتهای ایشان نبود، به ثمر نمینشست تدوین «تاریخ شفاهی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» بود. در یکی از نهادها جزوهای با موضوع تاریخ انقلاب اسلامی منتشر و تدریس نیز شد. در آن جزوه نقش روحانیت اصیل و انقلابی کمرنگ نگاشته شده بود. آیتالله یزدی وقتی این جزوه را دید، خیلی ناراحت شد. برهمین اساس بنا شد تاریخ حرکت روحانیت و حوزههای علمیه که مرتبط با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است، تدوین شود.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دهه 40 مرجعیت امام خمینی (ره) را تثبیت کرد و در دهه 50 شاه را از سلطنت خلع کرد. بسیاری از اعضای جامعه مدرسین در دوره انقلاب به شهرهای مختلف کشور تبعید شدند که یکی از آنها آیتالله یزدی بود. ایشان به شهرهای مختلف همچون کنگان، سیرجان و بندرلنگه تبعید شد. در آن شهرها به تربیت نیرو و صدور پیام انقلاب پرداخت. آیتالله یزدی با مردم آن شهرها ارتباط برقرار کرد و تا این اواخر نیز نسبت به مردم آن شهرهایی که در آنجا تبعید بود، حساسیت داشت و مبلغانی به آنجا میفرستاد. رابطه ایشان با آن شهرها برقرار ماند.
9 جلد تاریخ شفاهی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شده که شش – هفت جلد آن مربوط به بیانیههای جامعه از ابتدای انقلاب اسلامی است. سایر مجلدات آن در دست تدوین است. انتشار این کتابها را مدیون حمایتهای آیتالله یزدی هستیم. جامعه مدرسین همواره در کنار امام خمینی (ره) بود و در رابطه با مسائل مختلف از پیش از پیروزی انقلاب به امام نامه مینوشت. برخی مایل نبودند تعدادی از نامهها منتشر شود، اما آیتالله یزدی دستور دادند منتشر شود و بخش زیادی از اسناد انقلاب که در اختیار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود، منتشر گردید.
پاسخ به یک شایعه
در دورهای شایعاتی شکل گرفت که آیتالله یزدی فعالیتهای اقتصادی دارد و سودهایی دریافت میکند. ماجرای آن شایعات چه بود؟
من در دورهای باتوجه به اینکه مسئول دفتر جامعه بودم، پیگیر این شایعات شدم. همانطور که اشاره کردید شایعه کرده بودند که آیتالله یزدی بخشی از سهام شرکت کویرتایر را خریداری کرده است. ماجرا این بود که دانشگاه غیردولتی علوم پزشکی فاطمیه قم تشکیل و آیتالله یزدی رئیس هیاتامنای آن دانشگاه شد. آن دانشگاه یک بیمارستان و یک تشکیلات آموزشی داشت و از کمکهای افراد و اشخاص مختلف استفاده میکرد. بخش اقتصادی این دانشگاه بخشی از سهام کویرتایر را خریداری کرد و فعالیت اقتصادی انجام داد. این موضوع ارتباطی با شخص آیتالله یزدی نداشت و هیچ سود و منفعتی نیز عاید وی نشد.
آیتالله یزدی هیچ تعلق خاطری به مادیات نداشت. من ندیدم که آیتالله یزدی برای دنیای خودش و فرزندانش به احدی رو انداخته باشد.
ممنون و متشکریم
انتهای پیام/