کد خبر: ۴۶۶۸
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۳- 07 March 2017
یادمان مرحوم آیت الله ربانی شیرازی

فداکار خالص

یادمان سی و پنجمین سالگرد رحلت عالم مجاهد و فقیه مبارز مرحوم آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی

محمّد علیکرمی- سیّدمهدی سیّدی

آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی (۱۳۰۱-۱۳۶۰ش)، فقیه شیعه، مبارز سیاسی علیه رژیم پهلوی و از حامیان امام خمینی که گروه سرّی متشکل از شاگردان و حامیان امام خمینی، توسط وی مدیریت می‌شد. بعد از انقلاب اسلامی به نمایندگی از امام خمینی و برای سر و سامان دادن به مشکلات و بحران های پیش آمده به استان‌های کردستان، آذربایجان و فارس سفر کرد. وی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان و از فعالین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیش و بعد از انقلاب بود.

تولد و تحصیلات

آیت‌الله عبدالرحیم‌ ربانی‌ شیرازی‌، به سال‌ ۱۳۰۱ هجری شمسی، برابر با سوم‌ شعبان‌ ۱۳۴۰ هجری قمری، در شهر شیراز متولد شد. پدرش محمدهادی و مادرش معصومه نام داشت. وی تحصیلات‌ خود را در مکتب‌ آغاز کرد و هم‌زمان نیز‌ به‌ کسب‌ و کار به همراه‌ پدرش ‌پرداخت‌. در ۱۲ سالگی‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ اسلامی‌ روی‌ آورد. صبح‌ها به‌ مدرسه‌ آقاباباخان می‌رفت‌ و پس‌ از آن‌ در بازار وکیل‌ کار می‌کرد. [۱]


مهاجرت به قم

در سال‌ ۱۳۲۷ هجری‌ شمسی‌ به‌ قم مهاجرت کرده و در درس‌ آیت الله العظمی بروجردی حاضر شد. وی‌ در آغاز در مدرسه‌ حجتیه قم‌ ساکن شد تا آنکه‌ ازدواج کرد و از طریق‌ خرید و فروش‌ کتاب‌ و معامله‌، هزینه‌ زندگی‌ خود را تأمین‌ می‌کرد. آقای ربانی از این پس مورد توجه آیت الله ‌بروجردی‌ قرار گرفته و به‌ عنوان‌ نماینده‌ ایشان به‌ شهرهای‌ مختلف‌ سفر کرد. [۲]
از مهمترین اساتید آیت الله ربانی شیرازی علاوه بر آیت الله العظمی سید حسین بروجردی می توان به مراجع ثلاث یعنی حضرات آیات سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری اشاره کرد.‌ ایشان همچنین از حضرات آیات شیخ‌ محمدکاظم‌ شیرازی‌، سید عبدالله بلادی‌ و آقا بزرگ‌ تهرانی‌ اجازه روایت نیز دریافت‌ کرد. [۳]




آثار

آثاری چند از مرحوم آیت الله ربانی شیرازی برجای مانده که برخی از آنها تالیف و بعضی دیگر تصحیح کتاب‌ها و تعلیقه بر کتاب‌های مهم شیعی است از جمله:

۱- تصحیح‌ کتاب‌ وسایل الشیعه و تعلیقه‌ بر آن‌
۲- تصحیح‌ کتاب‌ بحارالانوار و تعلیقه‌ بر آن‌
۳- قضاء الحقوق‌ فی‌ ترجمه‌ الصدوق‌
۴- حرکت‌ طبیعی‌ از دو دیدگاه‌
۵- ولایت‌ فقیه
۶- سلاسل‌ الصوفیه
۷- ‌شرح‌ حال‌ علما و دانشمندان‌ [۴]

فعالیت‌های پیش از انقلاب

مبارزه جدی با بهائیت

آیت الله ربانی شیرازی در سال‌ ۱۳۲۷ جهت تبلیغ به سروستان که یکی از پایگاههای بهائیان در منطقه فارس و پل ارتباطی بین عوامل بهایی شیراز با دیگر مناطق بود رهسپار شد. ایشان در حدود دو ماه متوالی در این منطقه به تبلیغ و روشنگری پرداخت. سپس در صفر ۱۳۲۷ با «حبیب نجار» سرکرده بهائیان جلساتی به صورت مناظره انجام داد و در این مناظرات با طرح سوالاتی وی را محکوم کرد. حبیب نجار در جلسات بعدی که بنا بود جواب سوالات را بدهد طفره رفت و دیگر شرکت نکرد. آیت الله ربانی‌ شیرازی تنها به مناظره اکتفا نکرد بلکه برگزاری مراسم های مذهبی را هم مورد توجه قرار داد. نکته‌ی حائز اهمیت اینکه در ۲۸ صفر هیچ سالی در سروستان شیراز مراسم سینه زنی و راهپیمایی برگزار نشده بود ولی در ۲۸ صفر ۱۳۲۷ ایشان یک هیئت عزاداری و سینه زنی راه اندازی کرده و تصمیم گرفت این هیئت را به طرف محله «بید اولیاء» که محل استقرار حبیب نجار بود سوق دهد و این هیئت از محله‌ی بهایی‌ها عبور نماید. محمدعلی ربانی شیرازی در این باره می‌گوید: «آقایی که به نام «کاکاجان» در هیئت عزاداری در جلو بود، قضیه را برای ما تعریف می‌کرد و می‌گفت بهائی‌ها قلعه‌ی بزرگی به نام «تزنگ» داشتند و در بالای قلعه سنگر گرفته و سنگ زیادی جمع آوری کرده بودند و شروع به سنگ زدن کردند. همین که بهایی ها حمله کردند مردم فرار کردند ولی مرحوم ربانی شیرازی و سید منصور مردم را به مقاومت دعوت کردند و خود ربانی پیشاپیش همه به مبارزه پرداخت. این حادثه در روز رحلت نبی مکرم اسلام بود و مردم مسلمان هم می‌دانستند که پیامبر در برابر مشرکین و در چنین روزی که در کوچه می‌رفتند سنگی به سر مبارکشان خورد و شکست و خون جاری شد. در همان موقع سنگی به سر ربانی شیرازی اصابت کرد و از سر ایشان خون جاری شد و آن منظره را در ذهن مردم تداعی کرد. این اتفاق باعث شد که مردم شجاعت خاصی پیدا کنند. جوانان با تعصب نردبان آوردند و از این قلعه بالا رفتند. مرحوم آیت الله ربانی شیرازی به یکی از روسای هیئت گفته بود که حبیب نجار را بکشید و قضیه را تمام کنید. آنها هم با حمله به مقر بهائی‌ها در راه پله ای حبیب نجار را می‌بینند که در حال فرار بوده و همان جا او را می کشند.» [۵] در پی‌ این‌ اقدام‌، آیت الله ربانی شیرازی دستگیر و روانه‌ زندان‌ می‌شود. پس از مدتی ایشان با وساطت‌ آیت‌ الله‌ بهاءالدین‌ محلاتی‌ و آیت‌ الله‌ سید نورالدین‌ حسینی‌ شیرازی‌ آزاد شده و به‌ قم‌ بر می‌گردند.

حزب برادران

حزب برادران در دوران خفقان رضاشاهی به دست آیت الله سید نورالدین شیرازی به صورت پنهانی پایه گذاری شد. وی برای مقابله با تجاوزات و غارت گری‌های انگلیس و شوروی در داخل ایران، این حزب را تشکیل داده بود که «برادران» نام داشت. این حزب محل تجمع کسانی بود که دغدغه های مبارزه با جریان های ضد اسلامی و ملی داشتند و آیت الله ربانی شیرازی شناخت کامل از آیت الله سید نورالدین‌ حسینی‌ شیرازی‌ و ماهیت آن حزب داشت. او از قبل مؤسس حزب را می‌شناخت و پای منبر و وعظ او نشسته بود و مجذوب او شده بود و به گفته خود به صورت مخفیانه و پنهانی به عضویت حزب برادران شیراز درآمد. ایشان فعالیت های رسمی و سازماندهی شده‌ی خود را با عضویت در حزب برادران آغاز کرد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ که سید نورالدین از تحت نظر بودن خارج شده و فعالیت حزب آشکار شد، فعالیت های مستقیم و آشکار سیاسی آیت الله ربانی شیرازی شروع شد. مرامنامه حزب اعتقاد به روحانیت و ولایت مرجع دینی را تقویت می کرد و به عینه رهایی ایران از چنگال استعمارگران و مستبدان، احیای اسلام واقعی و ولایت مرجع معرفی می‌نمود. ایشات تا حدود سال ۱۳۲۵ در حزب فعالیت کرده و جلسات را اداره می کرد. [۶]

تاسیس انجمن سرّی

بعد از جلسه ای که در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۴۴ در منزل آقای مشکینی تشکیل شده بود، دستگیریهای گسترده‌ای انجام گرفت. به دنبال این دستگیری ها ساواک پی برد تشکیلات بسیار مخفی در قم در حال فعالیت است که آنان بی اطلاع بودند. این موضوع را از تفتیش منزل آیت‌ الله‌ آذری قمی و پیدا شدن نوشته ای به عنوان اساسنامه از منزل وی دریافتند. در این اساسنامه که به عنوان اساسنامه تشکیل مقدمانی حکومت اسلامی مطرح می شود مواردی عنوان شده بود که ساواک را به وحشت می اندازد. این اساسنامه در ۶ صفحه تنظیم شده که آیت الله آذری قمی در بازجویی‌های مکرر و در اثر شکنجه های زیاد اعتراف کرده این اساسنامه را آقای ربانی شیرازی به وی داده است. در این اساسنامه مقرر می‌شود که جلسات به طور منظم ادامه یابد و تنظیم و تهیه این اساسنامه به عهده آیت الله ربانی شیرازی بوده است. آیت الله ربانی شیرازی در سال ۱۳۴۵ می‌گفت که در حدود ۲۰ ماه قبل با حضور آقایان منتظری، حاج آقا مهدی حائری تهرانی، مصباح یزدی، هاشمی رفسنجانی،‌ آذری قمی، قدوسی، ابراهیم امینی، مشکینی، سیدعلی خامنه‌ای و سیدمحمد خامنه‌ای جلساتی داشتیم. آقای ربانی شیرازی این اساسنامه را جهت بررسی و اظهار نظر به چند نفر از حاضرین در جلسه داده بود. این جلسات چندین بار تدوام داشت و مرامنامه به استناد این اساسنامه تهیه و تنظیم شد. پس از تنظیم این اساسنامه، انتخاباتی بین افراد جلسه برگزار گردید که آقای منتظری صندوق دار و مسئول امور مالی و آقای ربانی چند دوره ریاست جلسه را به عهده گرفتند و آقای مشکینی مسئول بخش دیگری بودند. [۷] نهایتا نیز با شکنجه و اعتراف آقای آذری قمی آیت الله ربانی شیرازی هم دستگیر می شوند.


طرح مرجعیت امام خمینی

آیت الله ربانی‌ شیرازی‌ از کسانی‌ بود که‌ پس‌ از درگذشت آیت الله العظمی بروجردی، مرجعیت‌ امام‌ خمینی‌ را پیشنهاد داد و همواره‌ بر این‌ باور بود که‌ شرط‌ اصلی‌ رویارویی‌ با دشمن‌، داشتن‌ تشکیلات‌ منسجم‌ است‌ که‌ رهبری‌ آن‌ را فردی‌ بر عهده‌ داشته‌ باشد که‌ مورد تأیید علما باشد و از بینش‌ سیاسی‌ صحیح‌ و منطبق‌ بر اسلام‌ و نیز از حس‌ دشمن‌شناسی‌ و موقعیّت‌شناسی‌ کامل‌ برخوردار باشد و در این‌ راه‌ شجاعت‌ و شهامت‌ داشته باشد. آیت الله ربانی‌، از سال‌ ۱۳۴۹ هجری‌ شمسی‌، هم‌زمان‌ با مطرح‌ شدن‌ مبحث‌ حکومت‌ اسلامی‌ در سخنان‌ امام‌ خمینی‌، در صدد کادرسازی‌ و سازماندهی‌ روحانیون‌ انقلابی‌ و فرستادن‌ آنها به‌ نقاط‌ مختلف‌ کشور برآمد. [۸]



همکاری با گروه ابوذر

یکی‌ از گروه‌هایی‌ که‌ پیش‌ از انقلاب‌، مستقیماً با‌ مرحوم ربانی شیرازی‌، ارتباط‌ داشت‌، گروه‌ ابوذر بود. پایگاه‌ مرکزی‌ این‌ گروه‌ در نهاوند بود و اعضای‌ آن‌ با راهنمایی ‌آیت الله ربّانی‌ شیرازی‌ به‌ مبارزه‌ با رژیم‌ می‌پرداخت. افراد اصلی‌ این‌ گروه‌ در قم‌، در حین‌ خلع‌ سلاح‌ مأمور شهربانی‌ دستگیر شدند و هر شش‌ نفر آنان‌ اعدام‌ شدند. ساواک‌ با دستگیری‌ این‌ گروه‌، خانه‌ آیت الله ربانی‌ در قم‌ را محاصره‌ و به‌ آن‌ هجوم‌ برد. ساواک‌ مرحوم ربانی شیرازی را دستگیر و شکنجه کرد اما نتوانست علیه وی مدرک مناسبی به‌دست آورد. پس از آن ایت الله ربانی شیرازی به‌ زندان‌ قصر منتقل شد و سه‌ سال‌ و یک‌ ماه‌ در حبس بود.
آیت الله ربانی‌ شیرازی‌ اقدام به‌ برپایی‌ نماز صبح‌ در زندان کرد که تا آن‌ هنگام‌ ممنوع‌ بود. این‌ امر باعث‌ عصبانیت‌ مأموران‌ زندان شد. از همین رو ایشان و گروهی‌ دیگر مورد شکنجه‌ قرار گرفتند. وی‌ دوازده‌ بار دستگیر و روانه‌ زندان‌ شد و بیست‌ روز قبل‌ از ورود امام‌ و با اوج‌ گرفتن‌ نهضت‌ از زندان‌ آزاد شد. [۹]




فعالیت‌های بعد از انقلاب

مجلس خبرگان قانون اساسی

با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، فعالیت‌ سیاسی‌ آیت الله ربانی‌ شیرازی‌ ادامه یافت. وی‌ به‌ سفارش‌ امام‌ برای‌ حل‌ مشکلات‌ و جنگ‌های‌ داخلی‌ در مناطق‌ کردستان‌ و آذربایجان‌، به آن مناطق سفر کرد و اندکی بعد برای‌ حلّ و فصل‌ غائله‌ فارس‌ به‌ آنجا رفت.


هم زمان ایشان از طرف مردم شیراز به عنوان نماینده‌ی خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. وی در این مجلس با همکاری حضرات آیات بهشتی، مشکینی، جوادی آملی و دستغیب در کمیسیون مربوطه اصول کلیات قانون اساسی را تنظیم نمودند. در مجلس به اتفاق دوستانش پافشاری کردند که پیش نویسی که از قبل تهیه شده بود از دستور خارج شود و به جای آن قانون جدیدی به وسیله‌ی این افراد نوشته شود و این اولین ضربه به غرب گرایان بود. [۱۰] آیت الله ربانی درباره فعالیتش در مجلس خبرگان می‌گوید:« در مجلس خبرگان درباره ولایت فقیه، معنای صحیح شورا، برقراری قانون سپاه پاسداران و مسائل دیگر پافشاری نمودم. بعضی از آقایان مانند بنی صدر ولایت فقیه را به معنای نظارت می‌گرفتند و من در کمیسیون مکرر در این زمینه صحبت کردم و پافشاری نمودم.» [۱۱]


ترورها

مرحوم آیت الله ربانی شیرازی بارها مورد سوء قصد قرار گرفتند. از جمله گروهک فرقان، دو مرتبه به شیراز آمدند تا ایشان را ترور کنند. ایشان خود ماجرا را اینگونه شرح می‌دهند: «گروه فرقان دو مرتبه به شیراز آمدند و هر دو مرتبه دستگیر شدند و ظاهرا برای ترور من آمده بودند. در شب نهم فروردین ۱۳۶۰ از جهاد سازندگی در برابر بیمارستان حافظ از شیشه عقب ماشین مورد حمله واقع شدم، به مجرد اینکه در گردن، احساس سوختگی کردم خودم را به کف ماشین انداختم. راننده از فریاد من متوجه پیشامد گردید و از ماشین پایین آمد و یک نفر به نام محبی که همراه من بود تیری شلیک کرد و کسانی که قصد ترور مرا داشتند به فکر اینکه به مقصود رسیده اند با موتور متواری شدند. به هر حال به راننده گفتم فورا مرا به منزل برسان و آنها را تعقیب نکن. به منزل آمدم و از آنجا به سپاه و بیمارستان تلفن نمودند و آمبولانس فورا آمد، در حالی که خون از گردنم می ریخت و لباسم به کلی آلوده شده بود به بیمارستان بردند. با اینکه تیر به حساس‌ترین محل بدنم خورده بود، اما صدمات به کمترین حد بوده و پس از چند روز بستری شدن به منزل برگشتم. [۱۲] در پی این سوء قصد حضرت امام خمینی در تلگرافی خطاب به ایشان می‌فرمایند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای ربانی‌شیرازی دامت افاضاته

از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمدالله جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است بزودی صحت خود را بازیافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح‌الله الموسوی الخمینی ـ ۹ فروردین ۱۳۶۰ / ۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۰۱ (صحیفه‌ی امام، ج ۱۴، ص ۲۴۱)

شورای نگهبان

در اوج مبارزات انتخاباتی اولین دوره مجلس شورای اسلامی حضرت امام(ره) با معرفی حضرات آیات احمد جنتی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، لطف الله صافی، محمدرضا مهدوی کنی، غلامرضا رضوانی و یوسف صانعی به عنوان فقهای شورای نگهبان در اول اسفند ۱۳۵۸ اولین گام را برای شکل دادن به نخستین مجلس شورای اسلامی بعد از انقلاب برداشتند. بعدا آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای درباره ملاک های حضرت امام در انتخاب اعضای شورای نگهبان گفت: «آنچه امام در نظر گرفتند این است که اعضای شورای نگهبان اسلام شناس باشند و قدرت اجتهاد و قدرت تشخیص آنچه که در مجلس تصویب می شود داشته باشند و به طور کلی اینها عدالت، علم و شهامت اظهار نظر داشته باشند.» [۱۳] بعد از «همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی» انتصاب اعضای فقیه شورای نگهبان، نخستین حکمی بود که حضرت امام خمینی(ره) برای یکی از نهادهای رسمی مصرح در قانون اساسی صادر کردند. این مهم حاکی از اهمیت این نهاد در نظام نوپای جمهوری اسلامی نزد بنیانگذار کبیر آن بود. مرحوم آیت الله ربانی از تاریخ ۲۶/۰۴/۱۳۵۹ تا لحظه شهادت یعنی ۱۷/۱۲/۱۳۶۰ عضو فقهای شورای نگهبان بودند.

رحلت شهادت گونه

آیت الله ربانی‌ شیرازی‌ سرانجام در روز ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ در حالی که برای شرکت در جلسه‌ی شورای نگهبان عازم تهران بود در بین راه اصفهان نرسیده به دلیجان اتومبیل‌شان بر اثر ترکیدن لاستیک از جاده منحرف شد و بنابر نوشته‌ی برخی منابع ماشین واژگون شد و آیت‌الله ربانی را به یکی از درمانگاه‌های دلیجان منتقل کردند. هنوز ساعاتی از انتقال وی به درمانگاه نگذشته بود که جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار حق شتافت.
این تصادف حکایت از امور مبهم و مشکوکی داشت که مسئولان قضایی در صدد پیگیری آن بودند.
هنوز بسیاری از افراد نمی‌دانند که ایشان به شهادت رسیده، چون عوامل ضدانقلاب و نفوذی‌ها در رسانه‌ها چنان رفتار کردند و جلوه دادند که ایشان در اثر تصادف از بین رفتند، ولی «حیدر جم» با بررسی‌هایی، آثار شهادت وی را دیده است.
مهندس حیدر جم که در بسیاری از مسافرت‌های بعد از انقلاب همراه آیت‌الله ربانی‌شیرازی بوده، به بیان شاهد عینی از توطئه علیه آیت‌الله ربانی‌شیرازی می‌پردازد و تصادف ایشان را امری ساختگی می‌داند و بر این اعتقاد است که وی را به شهادت رسانده‌اند. وی در این‌باره به چند نکته اشاره می‌نماید:

۱ـ آیت‌الله ربانی‌شیرازی در دو شغل مهم و پراهمیت در دو شهر دور از هم، شیراز و تهران، شورای نگهبان و نمایندگی حضرت امام در استان فارس ایفای مسئولیت می‌کرد. بدین‌ترتیب هر هفته به‌طور متداول بایستی هم در جلسات شورای نگهبان شرکت می‌کرد و همچنین در شیراز مسائل اجتماعی انقلاب را پیگیری می‌کردند...
وی در خصوص فاجعه‌ی شهادت آیت‌الله ربانی‌شیرازی چنین می‌گوید: «... به منزل علی ربانی رسیدیم. از شنیدن حادثه گریان و نالان بودیم و تلویزیون اخبار حادثه را این‌گونه پخش کرد: "خودروی آیت‌الله ربانی شیرازی در اثر سرعت زیاد واژگون شد و ایشان دار فانی را وداع گفت." من از شنیدن خبر حیرت‌زده شدم، چون در مسافرت‌های زیای که با حاج آقا داشتیم، دیده بودم اگر ماشین هم دارای شرایط مناسب بود که بتواند با سرعت زیاد حرکت کند، خود ایشان این اجازه را به راننده نمی‌داد.
صبح روز بعد هنگام طلوع آفتاب به دلیجان رسیدیم، همراهان به دنبال تشریفات و تحویل گرفتن جنازه رفتند، ولی من به محل حادثه و بازدید از علایم و آثار رفتم. حادثه در فاصله‌ی ده، پانزده کیلومتری دلیجان به سمت اصفهان روی داده بود.

۲ـ ترکیدن لاستیک

ترکیدن لاستیک (سمت چپ عقب) به هر ترتیبی که اتفاق افتاده باشد ـ در اثر اصابت گلوله و یا عامل دیگر ـ خودرو می‌بایستی به سمت چپ منحرف شده باشد و اگر مهارت راننده و تسلط به فرمان ایجاب کند که اجازه‌ی انحراف به چپ و خارج شدن از جاده را نداده باشد، لازم است که کنترل صورت گرفته باشد و شرایط توقف خودرو این را نشان می‌داد.

۳ـ واژگون شدن

اگر آنچه در اخبار تلویزیون مطرح و سرعتی که به آن اشاره شد درست باشد، می‌بایستی که خودرو پس از ترکیدن لاستیک به سمت چپ منحرف و مسیر نسبتاً‌ طولانی را در کف، بیابان پیموده باشد و یا اگر واژگون می‌شد، می‌بایستی غلت زده باشد و یا اگر غلت نزده، می‌بایستی مقدار زیادی روی زمین کشیده شده باشد. مضافاً به اینکه ماشین ضد گلوله و سنگین بود که قبل از انقلاب از طرف نیروی هوایی برای استفاده خریداری شده بود و پس از انقلاب تعدادی از آنها در بندر امام مانده بود و حاج آقا ربانی بعد از حادثه‌ی سوءقصد و تیراندازی و زخمی‌شدنشان با اطلاع فرمانده نیروی هوایی از آن استفاده می‌کرد. با دلایلی که ذکر شد هیچ‌گونه آثار خراش، غلت و یا کشیدگی در روی بدنه‌ی اتومبیل دیده نشد، فقط در روی دماغ سمت راست گل‌گیر به اندازه‌ی کمی فرورفتگی بود که بدون هرگونه رنگ‌رفتگی و سایش و خاک‌آلودگی بود.
با دیدن خودرو حس کنجاوی من بیشتر تحریک می‌شد، اطراف و بدنه‌ی خودرو را به دقت مورد بررسی قرار دادم. رویه‌ی لاستیک چرخ چپ عقب کاملاً کنده شده و به نظر می‌رسید که در کارگاه با مهارت به‌وسیله‌ی ابزار، قسمت رویه‌ی لاستیک را روکن نموده‌اند. همچنین احتمال تعویض چرخ عقب با یک لاستیک نخ‌نما نیز وجود داشت. روی شیشه در سمت راننده یک اثر ضرب‌خوردگی در وسط و شکستگی به قطر ۲۰ سانتی‌متر دیده می‌شد.
مشاهدات خود را از وضع ماشین به علی آقا (فرزند آیت‌الله ربانی‌شیرازی) گزارش دادم و ساعتی بعد علی‌رغم آنکه خودرو بر روی یک تریلر گذاشته شده و به شهر دلیجان حمل شده بود، مجدداً اتومبیل را بازدید نمودیم و نتیجه‌ی مشاهدات را برای اطرافیان تشریح کردم.

۴ـ مینی‌بوس از راه رسید

بعداً کسب اطلاع شد که مینی‌بوسی از راه رسید که شخصی ملبس به لباس روحانیت، فقط مرحوم آیت‌الله ربانی‌شیرازی را در مینی‌بوس گذاشته و به سمت دلیجان حرکت کرده است.

۵ـ نکته‌ی اصلی و حساس در اینجاست که اگر بعد از حادثه، شخصی که در مینی‌بوس با فاصله‌ی کمی از آیت‌الله ربانی‌شیرازی و بقیه‌ی همراهان (راننده و محافظ) قرار داشته، از سر نوع‌دوستی خواسته کمک کند، چرا تنها ایشان را با خود برده است؟!

۶ـ میزان آسیب‌دیدگی و جراحت

در محل شست‌شو و زمان کفن و دفن، جنازه به دقت مورد بررسی قرار گرفت. هیچ‌نوع اثر شکستگی و ضرب‌دیدگی و خراش در روی بدن متوفی دیده نمی‌شد، فقط روی پیشانی بین دو ابرو یک اثر کم‌رنگ کبودی به اندازه‌ی یک سانتی‌متر مربع و مقدار کمی خون در داخل گوش‌ها و به همان اندازه در داخل سوراخ بینی دیده می‌شد.
در اینجا این تصور پیش می‌آید که اگر جریان خون در داخل سوراخ گوش و در بینی در اثر ضربه‌ی وارد شده و شکستگی جمجمه بوده باشد، مصدوم باید در لحظه‌ی سوار شدن به مینی‌بوس در حال بی‌هوشی بوده باشد، در صورتی که شواهد خلاف این را نشان می‌داد. آقای ربانی در موقع سوار شدن به مینی‌بوس سالم بودند!
پس از انجام مراسم تشییع و تدفین جهت بررسی بیشتر، شبانه در بیمارستان آیت‌آلله گلپایگانی در قم و بیمارستان اراک با دو سرنشین (راننده و محافظ) ملاقات کردم. از اینکه دو نفر سرنشین که ظاهراً هیچ‌گونه آسیبی ندیده بودند، جدا از هم در قم و اراک بستری شده بودند، شگفت‌زده شدم؛ نکته‌ای که متأسفانه اصلاً مورد توجه قرار نگرفت.
راننده از وضع و حال آقا سئوال کرد، ابتدا برای اینکه از فوت آیت‌الله ربانی‌شیرازی ناراحت نشود، گفتم که حال آقا خوب است و از شما احوال‌پرسی می‌کرد، خیلی دعا کرد و تشکر نمود تا اینکه در فاصله‌ی نیم‌ساعت به او اطلاع دادم که حاج آقا فوت کرده است. خیلی ناراحت شد و در حین گریه گفت اگر حاج‌آقا زنده بود مرا دلداری می‌داد و دعوت به صبر می‌کرد.
در مورد سرعت زیاد و سبقت گرفتن از او سئوال کردم، اظهار داشت که با وجود حضور چند خودرو و تریلر در سمت حرکت و در جهت مخالف امکان سرعت زیاد و سبقت وجود نداشت و اضافه کرد، خودم دیدم که یک مینی‌بوس بعد از حادثه توقف کرد و مردی با عمامه از آن بیرون آمد و حاج آقا را با خود برد.
بدین‌ترتیب این شخصیت ممتاز انقلاب اسلامی و مجاهد نستوه مظلومانه به شهادت رسید و موضوع قتل و مرگ وی بی‌سرانجام ماند. در سال‌های بعد درباره‌ی مشکوک بودن کشته‌شدن این سرباز اسلام، رهبر فرزانه‌ی انقلاب اشاراتی نمودند.
شنیده شد که راننده پس از بهبودی و مرخصی از بیمارستان در یک کارخانه مشغول به کار می‌شود و چندی بعد به‌گونه‌ای مرموز و مشکوک درست در سالگرد حادثه فوت کرد.


در نامه‌ی شماره ۴۲۷۱۹/۴/۱۶۰ مورخه‌ی ۱۴/۱/۶۱ نظر کارشناسان اداره‌ی تشخیص هویت و پلیس بین‌الملل چنین آمده است: «آثار موجود بر روی شیشه‌ی ارسالی مورد بررسی‌های میکروسکوپی قرار گرفت. بر روی این آثار شکستگی‌های متعددی با خطوط منظم دایره‌ای‌شکل نظیر شکستگی‌های حاصله از برخورد گلوله مشاهده می‌گردد، لذا این آثار احتمالی می‌تواند در اثر برخورد گلوله ایجاد شده باشد».
همچنین صورت‌مجلس مورخه‌ی ۱۸/۱۲/۶۰ در مورد پیدا شدن یک پوکه فشنگ ژ۳ در سه متری محل حادثه، وقوع ترور و تیراندازی را تأیید می‌نماید. به احتمال قریب به یقین این عالم بزرگوار و مبارز سرسخت به دنبال توطئه‌ای در داخل مینی‌بوس به قتل رسیده است. [۱۴]



امام خمینی در سوگ این روحانی بزرگوار و مجاهد فی‌سبیل‌الله در پیامی به ملت ایران به تجلیل از شخصیت و مبارزات آقای ربانی‌شیرازی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۶۰، چنین فرمودند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
إنا لله و إنا إلیه راجعون

با کمال تأسف رحلت غم‌انگیز جناب حجت‌الاسلام والمسلمین، مجاهد عزیز، آقای ربانی‌شیرازی را به اسلام و اولیای معظم اسلام، بویژه حضرت بقیه‌الله ـ أرواحنا فداه ـ و به ملت شریف و حوزه‌های علمیه و اهالی محترم فارس و بازماندگان این فقید سعید تسلیت عرض می‌کنم. در طول تاریخ، مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بوده‌اند و هستند؛ لکن صاحبان فضایل و مجاهده و تعهد به حق و حقیقت در اقلیتند، و تنها در سختی‌ها و گرفتاری‌ها و حق‌گویی‌ها در مقابل قدرت‌های شیطانی است که مدعیان لافزن از متعهدان بی‌سروصدا و خالصان فداکار از مغشوشان ریاکار متمایز می‌شوند. مرحوم مجاهد، سعید ارزشمند، ربانی‌شیرازی، که اکنون در جوار حق آرمیده و ما از برکات وجودش محروم شدیم از این اقلیت بود. او در طول زندگانی شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، در مقابل باطل و باطل‌ها ایستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبس‌ها و زجرها و ناملایمات با قامت راستِ انسان‌های متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد. او - که خدایش رحمت کند و به جوار قرب حضرتش بپذیرد - با روحی ملایم در مقابل دوستان و مؤمنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاءالله پیوست؛ و ما عقب‌ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم از آن کمال و جمال محرومیم. از خداوند متعال توفیق خدمت برای همگان، و سعادت و صبر در این مصیبت برای دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم.
روح‌الله الموسوی الخمینی ـ ۱۸ اسفند ۱۳۶۰ / ۱۳ جمادی‌الاول ۱۴۰۲ (صحیفه‌ی امام، ج ۱۶، ص ۸۶)


*************

پانویس
۱- پایگاه اطلاع رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۲- زندگی‌ نامه آیت ‌الله ربانی شیرازی به قلم خودش، فصلنامه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴ شماره ۶.
۳- پایگاه اطلاع رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۴- زندگی‌ نامه آیت ‌الله ربانی شیرازی به قلم خودش، فصلنامه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴ شماره ۶.
۵- تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- ص ۴۷ تا ۴۵
۶- همان ص ۴۰تا ۳۹
۷- همان ص ۱۳۷ ت ۱۳۶
۸- زندگی‌ نامه آیت ‌الله ربانی شیرازی به قلم خودش، فصلنامه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴ شماره ۶.
۹- همان
۱۰- مجله پیام انقلاب، سال پنجم ص ۲۱
۱۱- همان ص ۲۱
۱۲- تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- ص ۲۷۴ تا ۲۷۳
۱۳- کارنامه و خاطرات سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ص ۴۴۲
۱۴- تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- ص ۲۸۰ تا ۲۷۶

ارسال نظر
captcha
آخرین اخبار

امکان‌سنجی اعطای شخصیت حقوقی به هوش مصنوعی و شناسایی مسئولیت آن

جوانان سوری وطن خود را نجات می دهند/ رژیم صهیونیستی خطری برای امنیت جهانی

آیت‌الله جنتی: سواستفاده رژیم‌صهیونیستی از وضعیت این روزهای سوریه جنایت بزرگی است/ آمریکا و هم‌پیمانانش باید پاسخگو باشند

آیت‌الله یزدی از ابتدای نهضت اسلامی نقش مهمی در روشنگری‌ها داشت/ در مقابل انحرافات و جریان نفوذ فریاد می‌کشید

باید نسبت به رعایت احکام دین تعصب داشته باشیم

بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۴ کل کشور در مجمع مشورتی حقوقی شورای نگهبان

جدیدترین آثار پژوهشکده شورای نگهبان منتشر شد

فیلم|حضور دکتر طحان‌نظیف در نشست علمی «حقوق ملت در قانون اساسی» در دانشگاه شهید باهنر

دکتر طحان نظیف: جریان دانشجویی همواره در تحولات اجتماعی ایران حضور موثر داشته/ قانون اساسی ترسیم کننده آرمان‌های جنبش دانشجویی است

سخنان آیت‌الله مدرسی یزدی پیرامون برخی مسائل روز

پربازدید ها

سومین دوره آزمون ملی قانون اساسی برگزار می‌شود

آزمون ملی قانون اساسی چیست؟

«حتی اعدام هم برای اینها کم است»

الزامات و بایسته‌های اصلاح ساختار بودجه

نشست علمی«ظرفیت‌های شورای نگهبان و هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام در اصلاح ساختار بودجه با نگاهی بر لایحه بودجه سال ۱۴۰۴ کل کشور»

دکتر مولابیگی: قانون اساسی کشورمان مبتنی بر جهان‌بینی اسلامی است و اقتباسی نیست

دکتر طحان‌نظیف: «قانون اساسی» محور تعامل قوا و سند انسجام ملی است

گزارش تصویری حضور دکتر طحان‌نظیف در دانشگاه شهید باهنر کرمان

گزارش تصویری حضور دکتر طحان‌نظیف در دانشگاه الزهرا (س)

فیلم|حضور دکتر طحان نظیف در برنامه «صف اول» به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی